یادداشتی بر کتاب (( تلویزیون عمومی در عصر دیجیتال: چالش های فن آوری و استراتژی های جدید برای اروپا )) -Public Television in the Digital Era: Technological Challenges and New Strategies for Europe - by Petros Iosifidis

29 مهر 1402 - خواندن 4 دقیقه - 401 بازدید



 Public Television in the Digital Era: Technological Challenges and New Strategies for Europe -by Petros Iosifidis


دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 


کتاب تلویزیون عمومی در عصر دیجیتال: چالش های فن آوری و استراتژی های جدید برای اروپا نوشته پتروس لوسی فیدیس (2007) طی تحلیل مبسوط نظری ، یک مطالعه تطبیقی با جمع آوری اطلاعات از وضع تلویزیون عمومی در اروپا ارائه می کند، که با تمرکز بر شش کشور: انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایرلند، سوئد و یونان انجام گرفته است این کشورها به این دلیل انتخاب شده اند که ترکیبی از کشورهای بزرگ و کوچک هستند، چرا که اندازه یک کشور عامل مهمی برای پیش بینی چگونگی سیاستگذاری ارتباطات در پخش تلویزیونی است وی معتقد است چون تلویزیون دیجیتال، اخبار مختلف از فرهنگ های متعدد را منتشر می کند، بهتر است در آینده سیاستگذاری ها به سمت توسعه تلویزیون عمومی حرکت کند.

بر خلاف تحقیقات دیگر، ساختار نظری روشن و یا مروری جامع بر ادبیات مربوطه در این حوزه کتاب لوسی فیدیس ، وجود ندارد. در عوض، وی تحلیلی دقیق از سیاستگذاری تلویزیون دیجیتال در این کشورها با رویکرد تمرکز بر محتوا ارائه داده است. این کتاب، اطلاعات دقیق و تحلیلی در رابطه با مشکلات سیاستگذاری در مواجهه با سیاستگذاران و پخش کننده های عمومی و همچنین ایجاد تنوع رویکرد سیاستگذاری های ملی کنونی ارائه می دهد. ایشان شرح می دهند: امروزه سیاستگذاران و پخش کنندهای عمومی در کشورها با چالشی بزرگ در مورد چگونگی تطابق راهبردها و برنامه هایشان با محیط متغییر روبه رو هستند.

در بررسی تحقیقات مشخص شد که عمده ترین موضوع، دولتی بودن حوزه سیاستگذاری و توجه حضور نقش دولت در این زمینه است. وارد (۲۰۰۸) سیاستگذاری رسانه و تلویزیون را به شدت تحت تاثیر دولت و تصویر بزرگی که نظام سیاسی کشور ترسیم کرده است، می داند. او معتقد است شرکتهای رسانه ای در خلاء فعالیت نمی کنند، بلکه آنها در زمینه محیط سیاسی و تاریخی فعالند و بر ماهیت فعالیت های آنها و ساختارهای صنعت رسانه و تلویزیون تاثیر می گذارد و از این رو، نفغ سیاسی تاثیر قابل توجهی بر صنعت رسانه و عملکرد آن دارد.

گراهام (۲۰۰۳) نیز در دفاع از حضور بخش دولتی در حوزه قانونگذاری برای رسانه ها بیان می کند که دلیل دخالت دولت در قانونگذاری برای صنعت تلویزیون در اهداف اجتماعی و مسئولیت اجتماعی رسانه ها نهفته است و هدف از آن، انتخاب روشی برای تسلط مقررات بخش عمومی بر بازار رسانه به عنوان ساز و کاری برای توزیع فراگیر محصولات رسانه ای در تنوع لازم و کیفیت مورد نیاز جامعه است. 

تورو (۲۰۰۹)، رویکردهای دولتی نسبت به نظارت بر رسانه ها را مطرح ساخته که مطابق این دیدگاه رویکرد تمامیت خواهانه، رویکرد کمونیسیتی، رویکرد مسئولیت اجتماعی و سرانجام رویکرد لیبرالیستی دیدگاه هایی هستند که دولت ها در پیش می گیرند، در این دیدگاه، رویکردها از رویکردهای بسته به سمت رویکردهای باز طبقه بندی شده اند. ویویان (۲۰۰۸) نیز در دیدگاهی مشابه، رویکرد دولت ها به رسانه ها را در چهار رویکرد لیبرالیستی، تمامیت خواهانه، دموکراتیک سرمایه داری و دموکراتیک سوسیالیستی تقسیم بندی کرده است که در حقیقت گرایشهای احزاب سیاسی را به عنوان رویکرد آنها به رسانه ها معرفی کرده است. اور چان چین (۲۰۱۱)، نیز در تحقیقی، نقش رسانه های محلی را در چین در فرایند سیاستگذاری رساندای و تاثیر گذاری آنها به واسطه چگونگی اجرای این سیاستها تبیین می کند. مسائل کلیدی که وی معتقد است در این فرایند وجود دارد عبارتند از:

۱. نقش دولت در تدوین سیاست ها و اجرا،

۲- سازوکاری کند به وسیله آن رسانه های محلی می توانند در سیاستگذاری ملی موثر باشند

۳- فرایندهای سیاسی در سیاستگذاری های کانال های تلویزیونی خارجی.



دانشگاه پیام نور (همه مراکز)