تحلیل بازنمایی رسانه های جمعی از وضعیت نابسامان آلودگی هوا

4 آذر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 129 بازدید





دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 



رسانه ها در بحران آلودگی هوا نقشی فراتر از خبررسانی ساده دارند ؛ آن ها در واقع معماران افکار عمومی جامعه اند که با انتخاب واژگان ، تصاویر و روایت ها ، واقعیت خام را به تجربه ای اجتماعی تبدیل می کنند. 

وقتی تیترها از « آلودگی مرگبار» ، « روزی که هوا ایستاد » یا «شهر مدفون در دود » سخن می گویند، این زبان نه تنها وضعیت را توصیف می کند بلکه احساس اضطراب، تهدید و فوریت را به ذهن مخاطب متبادر می سازد. رسانه ها با چنین بازنمایی هایی بحران را از سطح داده های علمی و گزارش های تخصصی به سطح تجربه روزمره و دغدغه عمومی منتقل می کنند. 

 در این فرآیند خبر رسانی ، نظریه های علوم ارتباطات مانند Agenda Setting و Framing اهمیت ویژه ای دارند. 

رسانه ها با برجسته سازی برخی جنبه ها و کم رنگ کردن جنبه های دیگر، افکار عمومی را به سمت خاصی هدایت می کنند. اگر تمرکز بر ناکارآمدی دولت ها باشد، افکار عمومی به سمت مطالبه گری و اعتراض سوق داده می شود ؛ اگر بر رفتار فردی شهروندان تاکید شود، مسئولیت اجتماعی و تغییر سبک زندگی برجسته می گردد. به همین دلیل رسانه ها نه تنها بازتاب دهنده بحران هستند بلکه خود بخشی از سازوکار تولید و بازتولید نگرش ها و رفتارهای اجتماعی محسوب می شوند. 

 تصاویر و داده های رسانه ای نیز نقش مهمی در این زمینه دارند. عکس های خیابان های پوشیده از دود ، برج میلاد محو شده در غبار ، ماسک های تنفسی بر چهره مردم، نمودارهای شاخص آلودگی در سطح شهر و حتی گزارش های پزشکی از افزایش بیماری های تنفسی و مراجعه افراد به مراکز درمانی ، همه به شکل گیری تصویری مشترک از بحران کمک می کنند. این تصویر مشترک ، افکار عمومی را به سمت واکنش های جمعی سوق می دهد ؛ از نگرانی و اضطراب گرفته تا فشار اجتماعی بر سیاست گذاران دولتی . 

رسانه ها با تکرار این بازنمایی ها می توانند حساسیت اجتماعی را نزد افکار افزایش دهند و زمینه را برای تغییرات سیاسی و زیست محیطی فراهم کنند. اما این نقش همیشه هم مثبت نیست. اگر رسانه ها صرفا بر تکرار بحران بدون ارائه راه حل تمرکز کنند، خطر «عادی سازی» وجود دارد. در این حالت، مردم ممکن است به مرور بی تفاوت شوند و بحران های پیش رو را بخشی از زندگی روزمره بدانند. این بی تفاوتی می تواند به کاهش فشار اجتماعی بر سیاست گذاران و تداوم هر چه بیشتر وضعیت موجود منجر شود. رسانه ها باید میان فرآیند های هشداردهی و امیدآفرینی تعادل برقرار کنند؛ آن ها باید علاوه بر نشان دادن شدت بحران، راه حل ها و نمونه های موفق را نیز برجسته کنند تا افکار عمومی به سمت کنش مثبت هدایت شود. 

تحلیل نقش رسانه های جمعی نشان می دهد که افکار عمومی نسبت به آلودگی هوا محصولی صرفا طبیعی یا علمی نیست، بلکه ساخته و پرداخته روایت ها، تصاویر و زبان رسانه هاست. رسانه می توانند بحران را به محرک تغییر و کنش جمعی بدل کنند یا آن را در چرخه ای از تکرار و بی عملی فروبرند. به همین دلیل، بررسی بازنمایی رسانه ای آلودگی هوا نه تنها برای فهم افکار عمومی ضروری است بلکه برای طراحی سیاست های موثر زیست محیطی نیز اهمی حیاتی دارد.