صنعت ایران به ماهو ایران
امروزه در سیاست بین الملل بیش از نگرانی دخالت و تهدیدهای سیاسی، باید مراقب دخالت و سواستفاده اقتصادی و تجاری بود که این مهم در قبال روابط خارجی ایران با کشورهایی مانند چین قابل توجه است. هرچند که اساسا مسئله از طرف چینی موضوعیت ندارد، بلکه همچنان نشانه های ضعف های داخلی به چشم می آید.
بزرگ ترین ضربه سیاسی به یک کشور، ناکارآمدسازی اقتصاد و تجارت آن است که ایران چه از نظر تحریم های غربی و چه از منظر تهاجم اقتصادی و صنعتی شرق به این چالش دچار شده است. چاره کار نیز استقلال و رقابت با چاشنی مقابله است و مقابله با یک یا چند کشور، ساختار یا نظام بین الملل لزوما به معنی قهر با آن نیست. امروزه چین در مقابل آمریکا قرار دارد، اما بیش از 40درصد رهبران سیاسی و اقتصادی چینی در آمریکا تحصیل کرده اند. همچنین روشن است که نزاع چین و آمریکا درگیری بر سر مسائل ایدئولوژیک نیست، بلکه رقابت بر سر منافع بیشتر و سهم بیشتر از قدرت جهانی است.
بدیهی است که ما باید با کشورهایی مانند چین یا کره جنوبی تعاملات صنعتی داشته باشیم. اما همکاری های صنعتی زمانی قابل قبول است که در کنار محصول، تکنولوژی و دانش آن نیز وارد کشور شود، نه آنکه صرفا مونتاژ و مصرف کننده کالا باشیم و دلخوش به اینکه نیاز بازار را تامین کرده ایم. انتقال دانش و تکنولوژی، آموزش به نیروی انسانی بومی و اایجاد بستر برای رشد کشور میزبان همان نقطه ای است که چین، هند و سایر کشورهای صاحب صنعت مسیر خود را از آنجا آغاز کرده اند.
باید این مهم درک شود که ضعف های داخلی و سومدیریت های ما باعث انفعال خارجی شده است. سیاست خارجی یک کشور در فضای بین الملل آنچه را که در داخل کاشته است، برداشت خواهد کرد نه بیش از آن. لذا چالش مهم روابط خارجی ما این نیست که با کدام ابر قدرت روابط راهبردی داشته باشیم یا نداشته باشیم، بلکه مسئله قبل از هر چیز به این ترتیب است که ایران رتبه 128 در میان کشورهای جهان در زمینه بهبود کسب و کار را دارد.
لذا در روابط بین المللی هر کشوری که از قدرت و پشتوانه لازم و کافی داخلی برخوردار نباشد، در برابر کشور مقابل خود شکست خواهد خورد و نهایتا بازی را واگذار خواهد کرد. دولتی که بیش از ظرفیت های داخلی خود، به توانایی های کشور طرف مقابل و حتی دوست خود متکی باشد، دیر یا زود باخت را تجربه خواهد کرد.