mousa kazemzadeh
پژوهشگر حوزه ارتباطات رسانه، فرهنگ و جامعه دانشگاه تبریز، روزنامه نگار و کارشناس رسمی دادگستری در حوزه امور خبرنگاری و روزنامه نگاری
78 یادداشت منتشر شدههر لقمه یک رودخانه؛ آب مجازی و بحران پنهان مصرف
آب در نگاه عمومی مفهومی ساده و ملموس است؛ چیزی که از شیرهای آب جاری می شود، در کشاورزی مصرف می شود یا در سدها ذخیره می گردد. اما آنچه از نگاه بسیاری پنهان مانده، سهم عظیمی از مصرف آب است که هرگز مستقیما دیده نمی شود و در کالایی که می خریم یا غذایی که می خوریم، به صورت نامرئی حضور دارد. این همان چیزی است که کارشناسان آن را «آب مجازی» می نامند؛ آبی که در فرآیند تولید یک کالا مصرف شده اما در محصول نهایی وجود ندارد. اهمیت این مفهوم زمانی روشن تر می شود که بدانیم بخش عمده فشار بر منابع آبی کشور نه از مصرف خانگی بلکه از الگوهای تولید و مصرف ما سرچشمه می گیرد. مفهوم آب مجازی، روایتی است که رسانه ها کمتر به آن پرداخته اند، درحالی که می تواند کلید بازنگری الگوی مصرف و تولید در کشورهایی مانند ایران باشد؛ کشورهایی که با بحران مزمن آب روبه رو هستند و هر تصمیم اقتصادی یا کشاورزی می تواند تاثیر مستقیم بر سرنوشت منابع آبی آنها داشته باشد.
وقتی هر لقمه رودخانه ای را می بلعد؛ روایت آب پنهان در زندگی ما
برای درک عمق مسئله کافی است بدانیم تولید یک کیلوگرم گوشت گاو به طور متوسط حدود پانزده هزار لیتر آب مصرف می کند و این عدد در برخی مناطق به بیست هزار لیتر هم می رسد. این میزان مصرف تنها به آب آشامیدنی دام محدود نمی شود بلکه شامل آبی است که برای تولید علوفه، فرآوری خوراک، نگهداری دام، حمل ونقل و سایر مراحل زنجیره تولید استفاده می شود. بر همین اساس، مصرف هر وعده غذایی حاوی گوشت گاو در واقع مصرف نامرئی صدها لیتر آب است. در نگاه نخست شاید این رابطه مستقیم در ذهن مخاطب شکل نگیرد، اما واقعیت آن است که کاهش یا افزایش مصرف این گونه محصولات تاثیر مستقیم بر منابع آب کشور دارد.
در مورد برنج نیز وضعیت مشابهی وجود دارد؛ هر کیلوگرم برنج حدود دو تا سه هزار لیتر آب نیاز دارد. این مقدار در مناطق خشک حتی بالاتر نیز می رود. این در حالی است که بسیاری از کشتزارهای برنج در ایران در مناطقی قرار دارند که با کمبود آب روبه رو هستند و ادامه این الگو، فشار مضاعفی بر سفره های آب زیرزمینی وارد می کند. حتی کالاهایی که معمولا آنها را آب بر نمی دانیم، مانند قهوه یا شکلات، نیز از همین منطق پیروی می کنند؛ برای تولید تنها یک فنجان قهوه حدود ۱۴۰ لیتر آب مصرف می شود. این اعداد نشان می دهد آنچه ما به عنوان مصرف کننده نهایی می بینیم، تنها بخش کوچکی از مصرف واقعی است و بخش عمده مصرف آب، در سایه زنجیره تولید پنهان مانده است.
آبی که نمی بینیم؛ سفر پنهان منابع در هر لقمه و هر کالا
اهمیت این موضوع زمانی دوچندان می شود که بدانیم ایران از نظر منابع آبی در وضعیت بسیار حساسی قرار دارد. میانگین بارش سالانه در ایران حدود یک سوم میانگین جهانی است و از سوی دیگر، الگوی مصرف آب در کشور به گونه ای است که بیش از ۹۰ درصد منابع آب در بخش کشاورزی مصرف می شود. این در حالی است که بازدهی بسیاری از محصولات کشاورزی پایین است و بخش قابل توجهی از آب مصرف شده به گونه ای استفاده می شود که بهره وری کمی دارد. در چنین شرایطی، نگاه به آب مجازی تنها یک مفهوم نظری نیست، بلکه ضرورت مدیریتی و اقتصادی است.
اگر یک کشور کم آب محصولات پرآب بر را در مقیاس وسیع تولید کند، در واقع نه تنها منابع آب خود را مصرف می کند، بلکه عملا آب را صادر می کند. اینجاست که مفهوم «تجارت آب مجازی» اهمیت پیدا می کند؛ کشوری با کمبود آب باید محصولاتی را که نیاز آبی زیادی دارند، از کشورهایی وارد کند که منابع آب فراوان تری دارند. در مقابل، تمرکز بر تولید محصولاتی با نیاز آبی کمتر می تواند به حفظ منابع آبی کمک کند.
آب نامرئی؛ داستان ناپیدای هدررفت منابع در زندگی روزمره
با این وجود، در سال های اخیر الگوی تولید و صادرات در ایران گاه در تضاد کامل با این منطق بوده است. تولید محصولاتی مانند هندوانه، خیار، گوجه فرنگی، سیب زمینی و حتی یونجه در مناطق خشک بارها مورد انتقاد کارشناسان قرار گرفته است. برخی از این محصولات به اندازه ای آب مصرف می کنند که صادرات آنها عملا به معنای صدور آب شیرین کشور است؛ آبی که در شرایط کم آبی، هر لیتر آن ارزش بسیار بالایی دارد. این وضعیت درباره تولید گوشت و محصولات دامی نیز صادق است؛ ایران بیش از ۷۰ درصد نهاده های دامی خود را وارد می کند، اما نگهداری و پرورش دام همچنان بخش قابل توجهی از آب داخلی را مصرف می کند. نتیجه این الگو روشن است: منابع آب کشور در مسیری قرار دارد که تداوم آن نه از نظر اقتصادی منطقی است و نه از نظر زیست محیطی پایدار.
توجه به آب مجازی فقط در سطح سیاست گذاری اهمیت ندارد؛ بلکه اصلاح رفتار مصرفی مردم نیز نقشی کلیدی در مدیریت بحران آب دارد. بسیاری از خانواده ها در طول هفته مقدار قابل توجهی نان، برنج، سبزی و مواد غذایی دیگر دور می ریزند. اما اغلب نمی دانند که دور ریختن تنها یک قرص نان، به معنای هدر دادن بیش از ۲۰۰ لیتر آب است. یا دور ریختن نصف بشقاب برنج یعنی مصرف نامرئی حدود هزار لیتر آب. این اعداد نشان می دهد که اسراف غذایی مستقیم ترین ضربه را به منابع آب وارد می کند و اصلاح فرهنگ مصرف غذا می تواند یکی از موثرترین راهکارها برای حفظ منابع آبی کشور باشد. اطلاع رسانی درباره این واقعیت ها می تواند نقش تعیین کننده ای در تغییر رفتار مصرف کنندگان داشته باشد.
رد پای آب؛ هدررفت پنهان در سفره ما
در بسیاری از کشورها، تصمیم گیری درباره کشت محصولات کشاورزی، سیاست های واردات و صادرات، و حتی یارانه های بخش کشاورزی بر اساس شاخص آب مجازی انجام می شود. این کشورها تلاش می کنند تولید محصولاتی که نیاز آبی فراوان دارند را به مناطقی منتقل کنند که بارندگی بیشتری دارند یا با استفاده از فناوری های نوین می توانند بهره وری آبی بالاتری ایجاد کنند. در مقابل، تولید محصولاتی با نیاز آبی کمتر یا ارزش افزوده بالاتر در اولویت قرار می گیرد. چنین سیاست هایی علاوه بر حفظ منابع آب، به پایداری اقتصادی بخش کشاورزی نیز کمک می کند. برای ایران نیز چنین مسیری ضروری است؛ زیرا در غیر این صورت، فشار بر منابع آب زیرزمینی و سطحی کشور به حدی خواهد رسید که امکان احیا و بازگشت به وضعیت طبیعی بسیار دشوار می شود.
پیامدهای زیست محیطی بهره برداری نادرست از آب تنها به کاهش حجم آب خلاصه نمی شود؛ بلکه نزولات جبران ناپذیری مانند فرونشست زمین، خشک شدن تالاب ها، از بین رفتن پوشش گیاهی، افزایش طوفان های گرد و غبار و تخریب زیستگاه های طبیعی را به همراه دارد. بسیاری از این پیامدها غیرقابل بازگشت هستند. فرونشست زمین در برخی دشت های ایران به حدی رسیده است که کارشناسان آن را «مرگ زمین» توصیف می کنند. خشک شدن تالاب هایی مانند گاوخونی، بختگان و ارومیه نمادهای ملموسی از این بحران هستند. همه این رخدادها به طور مستقیم یا غیرمستقیم از مصرف بی رویه و غیرکارآمد آب ناشی می شوند و بخش مهمی از این مصرف بی رویه، در قالب آب مجازی پنهان است.
هر قطره ای که نمی بینیم؛ حکایت آب پنهان در زندگی ما
در چنین شرایطی، نقش رسانه ها در آگاه سازی عمومی و تغییر نگاه جامعه اهمیت ویژه ای دارد. رسانه ها تاکنون بیشتر بر صرفه جویی های خانگی مانند کاهش زمان دوش گرفتن، بستن شیر آب هنگام مسواک زدن و استفاده کمتر از شلنگ آب تاکید کرده اند. در حالی که سهم این بخش از مصرف کل آب نسبتا ناچیز است و بخش اصلی مصرف در کشاورزی و تولید مواد غذایی رخ می دهد. آگاهی بخشی درباره مفهوم آب مجازی می تواند نگاه جامعه را از سطح مصرف روزمره به عمق مسئله هدایت کند؛ یعنی به پشت پرده تولید غذا و کالاهای مصرفی. این آگاهی می تواند بستر تغییر رفتارها، تغییر الگوهای تولید و حتی اصلاح سیاست های کلان را فراهم آورد.
در نهایت، آب مجازی تنها یک مفهوم علمی نیست؛ روایتی است درباره آینده آب، آینده کشاورزی و آینده امنیت زیستی کشور. توجه به این مفهوم یعنی نگاه کردن به تصویر بزرگ تر و دیدن واقعیت هایی که پشت ظاهر ساده مصرف روزانه پنهان شده است. اگر این نگاه در سیاست گذاری ها و رفتار عمومی نهادینه شود، می توان امیدوار بود که بحران آب در مسیر مدیریت و کنترل قرار گیرد. اما اگر تنها به بخش کوچک و قابل مشاهده مصرف آب توجه شود و بخش پنهان و بسیار بزرگ آن نادیده گرفته شود، فاصله کشور با پایداری آبی روزبه روز بیشتر خواهد شد.
*نویسنده: موسی کاظم زاده؛ قابل دسترسی هم در سایت بازار تبریز آنلاین
https://bazartabrizonline.ir
