جریان مهاجرت متخصصان و «فرار مغزها» ، یک نگاه واقعی و انسانی

18 آذر 1404 - خواندن 2 دقیقه - 49 بازدید


وقتی از فرار مغزها حرف می زنیم، منظور فقط رفتن چند نفر نخبه نیست؛ حرف از یک زخم عمیق اجتماعی است که هر سال بیشتر باز می شود. بسیاری از جوانان تحصیل کرده، متخصصان با تجربه، پژوهشگران و نیروهای خلاق، امروز در یک دوگانگی سخت گیر افتاده اند: بمانند و بجنگند، یا بروند و بسازند؟

واقعیت این است که ترکیبی از عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی باعث شده انگیزه ی ماندن در کشور برای خیلی ها کم رنگ شود. تورم، نبود امنیت شغلی، محدودیت در رشد حرفه ای، کمبود سرمایه گذاری در تکنولوژی، و فاصله زیاد بین توانایی فرد و فرصت های موجود باعث شده آدم ها احساس کنند توان و استعدادشان خاک می خورد. وقتی کسی می بیند برای پیشرفت باید چند برابر تلاش کند اما باز هم نتیجه ای در اندازه زحمتش نمی گیرد، تصمیم رفتن براش فقط یک انتخاب نیست؛ تبدیل می شود به یک نیاز.

از طرف دیگر، کشورهایی مثل کانادا، آلمان، استرالیا و قطر با آغوش باز متخصصان ایرانی را جذب می کنند؛ مسیرهای مهاجرت را ساده کرده اند، حقوق بالا می دهند و محیط حرفه ای امن و قابل پیش بینی ارائه می دهند. این تفاوت در تجربه شغلی باعث می شود هر روز تعداد بیشتری به رفتن فکر کنند.

اما مسئله مهم تر این است که هر متخصصی که می رود، جای خالی اش فقط یک صندلی خالی نیست؛ یک فرصت از دست رفته برای کشور است. هزینه ای که سال ها برای آموزش یک نیروی انسانی صرف شده، بدون بازگشت از دست می رود.

حل این چالش نیاز به سرمایه گذاری واقعی روی جوانان، ایجاد امید، فرصت های شغلی با کیفیت و یک مسیر روشن برای رشد دارد. تا وقتی افراد احساس نکنند آینده ای قابل ساخت در داخل کشور دارند، این روند ادامه پیدا می کند.

علی نجفی ،خراسان رضوی ،چناران