اقتصاد، مهمان ناخوانده ای در آموزش و پرورش

18 آذر 1404 - خواندن 2 دقیقه - 89 بازدید

اقتصاد، مهمان ناخوانده ای در آموزش و پرورش است. هابرماس معتقد است، اقتصاد و نظام اداری سیاسی به عنوان «سیستم» با منطق عقلانیت ابزاری خود، به «جهان زیست» که فضای زندگی روزمره، فرهنگ، و تعاملات مبتنی بر فهم متقابل است، تجاوز می کند. مدرسه و کلاس درس، نمونه ای ایده آل از این جهان زیست هستند؛ جایی که قرار است کنش ارتباطی، دیالوگ خلاق، و جست وجوی جمعی برای حقیقت در کانون باشد. در این فضا، دانش آموز نه یک واحد مصرف کننده، که یک شهروند در حال شکل گیری و معلم، یک تسهیل گر روند یادگیری است.

اما این حریم امن، مدت هاست که از درون مورد تهاجم قرار گرفته است. منطق سود و بازار، خود را همچون مهمانی ناخوانده بر این جهان تحمیل کرده و شروع به نوشتن قوانین خود کرده است. نمونه عینی این تجاوز را می توان در چرخه ویرانگر «کنکور» مشاهده کرد. در این چرخه، موسسات بزرگ با سرمایه گذاری کلان بر تبلیغات، نه تنها بر محتوای آموزشی، که بر امیال و هراس های دانش آموزان و خانواده ها نیز مسلط می شوند. آنان «موفقیت» را به کالایی برای فروش تبدیل کرده اند و «یادگیری» را به «نمره و درصد» تقلیل داده اند.

پیامد این امر، استحاله رابطه اصیل معلم و شاگرد است. هنگامی که ارزش یک معلم به تعداد دانش آموزان قبول شده او در کنکور سنجیده شود، نقش او از یک مربی فکری به یک «تکنیسین موفقیت» تغییر می یابد. در چنین فضایی، انگیزه های اصیل آموزشی رنگ می بازد و تمام انرژی مدرسه صرف تولید نتایج کمی و آماری می شود. جهان زیست آموزشی، که می بایست محل پرورش انسان های آزاده، نقاد و خلاق باشد، به زیرسیستم دیگری از اقتصاد تبدیل می شود که تنها وظیفه اش تولید نیروی کار مطیع و مصرف کنندگان همیشه حاضر است. این همان "استعمار جهان زیست" به روایت هابرماس است: جایگزینی زبان فهم با زبان پول، و جایگزینی کنش ارتباطی با کنش ابزاری و راهبردی.