نگرش به چالش: تفسیر تکالیف آموزشی به عنوان مانع یا فرصت رشد
چکیده
در فرایند یادگیری، دانش آموزان و دانشجویان همواره با چالش هایی نظیر تکالیف درسی، تمرین های آموزشی و آزمون ها مواجه می شوند. با این حال، واکنش فراگیران به این چالش ها یکسان نیست و تفاوت های معناداری در تفسیر شناختی آن ها مشاهده می شود. هدف این مقاله بررسی دو الگوی نگرشی غالب نسبت به چالش های آموزشی است: نگرش مانع محور و نگرش رشد محور. با اتکا به نظریه های روان شناسی تربیتی و انگیزشی، نشان داده می شود که نگرش فراگیر به چالش، نقش تعیین کننده ای در میزان تلاش، پایداری، مسئولیت پذیری و پیشرفت تحصیلی ایفا می کند. نتایج این تحلیل حاکی از آن است که آموزش نگرش رشد محور می تواند به عنوان یکی از موثرترین مداخلات تربیتی در بهبود یادگیری و کاهش ناامیدی تحصیلی مورد استفاده قرار گیرد.
واژگان کلیدی: نگرش به چالش، روان شناسی تربیتی، تکلیف آموزشی، ذهنیت رشد، مسئولیت پذیری
مقدمه
چالش های آموزشی بخش جدایی ناپذیر نظام های یادگیری هستند. تکالیف درسی، تمرین های مهارتی و آزمون ها نه تنها ابزار سنجش، بلکه بستر اصلی یادگیری محسوب می شوند. با این حال، تجربه نشان می دهد که همه فراگیران از این چالش ها به صورت یکسان بهره نمی برند. برخی دانش آموزان در مواجهه با یک تمرین دشوار یا تست پیچیده، دچار ناامیدی می شوند، در حالی که برخی دیگر همان موقعیت را فرصتی برای پیشرفت تلقی می کنند.
روان شناسی تربیتی تاکید می کند که تفاوت عملکرد تحصیلی صرفا ناشی از توانایی شناختی نیست، بلکه نگرش فرد نسبت به چالش آموزشی نقش بنیادینی در کیفیت یادگیری ایفا می کند (Pintrich, 2003).
نگرش به چالش: چارچوب مفهومی در روان شناسی تربیتی
نگرش به چالش به معنای نحوه تفسیر ذهنی فراگیر از دشواری های یادگیری است. هر تکلیف یا آزمون می تواند از سوی فراگیر به عنوان:
یک تهدید برای خودپنداره تحصیلی
یا یک فرصت برای تقویت مهارت و یادگیری عمیق
درک شود.
بر اساس نظریه ارزیابی شناختی، این تفسیر اولیه تعیین می کند که فراگیر با انگیزش، اضطراب یا اجتناب به تکلیف پاسخ دهد (Lazarus, 1991).
نگرش مانع محور به چالش های آموزشی
در نگرش مانع محور، دانش آموز یا دانشجو چالش آموزشی را نشانه ای از ناتوانی خود می داند. ویژگی های این نگرش عبارت اند از:
تفسیر تکلیف یا تست به عنوان مانع
ناامیدی سریع هنگام مواجهه با تمرین های دشوار
نسبت دادن شکست به معلم، طراح آزمون یا شرایط آموزشی
کاهش تلاش و تمایل به رها کردن فعالیت
این نگرش معمولا با باور به ثبات توانایی های ذهنی همراه است؛ به گونه ای که فرد تصور می کند «اگر نفهمیدم، یعنی استعدادش را ندارم» (, 2006).
نگرش رشد محور به چالش های آموزشی
در مقابل، نگرش رشد محور، چالش را بخشی طبیعی از یادگیری می داند. در این نگرش، هر تمرین یا آزمون، ابزاری برای کشف نقاط ضعف و تقویت مهارت ها تلقی می شود. ویژگی های این رویکرد شامل:
نگاه به تکلیف به عنوان فرصت تمرین و پیشرفت
حفظ انگیزش حتی پس از اشتباه یا نمره پایین
پذیرش کامل مسئولیت یادگیری
استفاده از بازخورد معلم برای اصلاح راهبردها
در این چارچوب، شکست تحصیلی نه نشانه ناتوانی، بلکه مرحله ای از فرایند یادگیری محسوب می شود.
نقش نگرش به چالش در پیشرفت تحصیلی
پژوهش های روان شناسی تربیتی نشان می دهند که دانش آموزان دارای نگرش رشد محور:
پشتکار بیشتری در حل مسائل دشوار دارند
از راهبردهای یادگیری عمیق تر استفاده می کنند
اضطراب امتحان کمتری تجربه می کنند
عملکرد تحصیلی پایدارتری دارند
در مقابل، نگرش مانع محور اغلب منجر به اجتناب از تکلیف، افت انگیزشی و کاهش اعتمادبه نفس تحصیلی می شود (Zimmerman, 2000).
پیامدهای تربیتی و آموزشی
از منظر کاربردی، معلمان و مشاوران تحصیلی نقش مهمی در شکل گیری نگرش به چالش دارند. تاکید بیش ازحد بر نمره، مقایسه اجتماعی و برچسب زنی توانایی، می تواند نگرش مانع محور را تقویت کند. در مقابل، بازخوردهای فرایندمحور، تاکید بر تلاش و آموزش مهارت های خودتنظیمی، نگرش رشد محور را در فراگیران پرورش می دهد.
نتیجه گیری
در روان شناسی تربیتی، چالش های آموزشی ذاتا نه مثبت هستند و نه منفی؛ بلکه این نگرش فراگیر است که آن ها را به مانع یا فرصت تبدیل می کند. دانش آموزانی که تکالیف و آزمون ها را تهدید تلقی می کنند، زودتر از مسیر یادگیری خارج می شوند، در حالی که افرادی که همان چالش ها را ابزار رشد می دانند، به یادگیری عمیق تر و موفقیت تحصیلی پایدار دست می یابند. بنابراین، آموزش نگرش صحیح به چالش، یکی از ارکان اساسی تربیت اثربخش محسوب می شود.
منابع
Dweck, C. S. (2006). Mindset: The new psychology of success. New York, NY: Random House.
Lazarus, R. S. (1991). Emotion and adaptation. New York, NY: Oxford University Press.
Pintrich, P. R. (2003). A motivational science perspective on the role of student motivation in learning and teaching contexts. Journal of Educational Psychology, 95(4), 667–686.
Zimmerman, B. J. (2000). Attaining self-regulation: A social cognitive perspective. Handbook of self-regulation, 13–39.