فقیهی در سکوت تاریخ؛ میرزا جواد نوری و میراثی که خاموش نماند

27 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 9 بازدید

فقیهی در سکوت تاریخ؛ میرزا جواد نوری و میراثی که خاموش نماند



نویسنده: دکتر فردین احمدی مدیر مسئول انتشارات بین المللی حوزه مشق

برخی نام ها در تاریخ، بی هیاهو می آیند و بی ادعا می روند، اما اثرشان چنان عمیق است که زمان، ناخواسته به خدمت یاد آنان درمی آید. میرزا جواد نوری از همین تبار است؛ فقیهی شیعی که در ۲۰ شوال ۱۳۲۳ قمری، برابر با سال ۱۲۸۴ هجری شمسی، چشم از جهان فروبست، اما رد اندیشه و سلوکش در لابه لای سنت فقهی و اخلاقی شیعه باقی ماند. او نه اهل جنجال بود و نه تشنه نام، اما در سکوت پرمعنای خود، نقش آفرین مسیری شد که هنوز هم اهل علم آن را می شناسند.

میرزا جواد نوری در روزگاری می زیست که فقه شیعه در حال گذار بود؛ دورانی که از یک سو سنت های ریشه دار حوزه های علمی حفظ می شد و از سوی دیگر، جامعه با پرسش های نو و تحولات اجتماعی تازه ای روبه رو بود. فقیهانی چون او، وظیفه ای دوگانه بر دوش داشتند: صیانت از میراث اجتهاد و پاسخ گویی خردمندانه به نیازهای زمان. نوری از جمله کسانی بود که این تعادل دشوار را با وقار علمی و احتیاط اخلاقی پیش می برد.

آنچه میرزا جواد نوری را متمایز می کند، پیش از هر چیز، نوع نگاه او به فقه است؛ فقه نه صرفا مجموعه ای از احکام، بلکه نظامی زنده برای هدایت انسان در مسیر مسئولیت، عدالت و تقوا. در سیره علمی او، فقه از متن زندگی جدا نبود. مسئله شرعی، برای او فقط یک پرسش نظری نبود؛ پیوندی مستقیم با رفتار فردی و نظم اجتماعی داشت. به همین دلیل، شاگردانش بیش از آن که صرفا قواعد بیاموزند، شیوه اندیشیدن فقهی را فرا می گرفتند.

در روایت های به جامانده از زندگی او، تواضع علمی جایگاه ویژه ای دارد. میرزا جواد نوری از آن دسته فقهایی نبود که دانش را ابزار برتری بدانند. نقل شده است که در مواجهه با پرسش ها، پیش از پاسخ، با دقت گوش می داد و اگر در مسئله ای نیاز به تامل بیشتر می دید، از شتاب در اظهار نظر پرهیز می کرد. همین خصلت، او را به مرجعی اخلاقی در کنار مرجعیت علمی تبدیل کرده بود.

فضای اجتماعی عصر او نیز بی تاثیر بر سلوکش نبود. ایران اواخر دوره قاجار، روزگار تلاطم های فکری، فشارهای سیاسی و بحران های معیشتی را تجربه می کرد. در چنین شرایطی، نقش فقها فقط تدریس و تالیف نبود؛ آنان پناهگاه معنوی مردم به شمار می آمدند. میرزا جواد نوری با حضور آرام و بی ادعا، اعتماد عمومی را حفظ می کرد و نشان می داد که دین می تواند مامن عقلانیت و آرامش باشد، نه ابزار اختلاف و افراط.

درگذشت او در سال ۱۲۸۴ شمسی، پایانی ظاهری بر یک زندگی علمی بود، اما آغاز مرحله ای دیگر از تاثیرگذاری. شاگردانی که از محضرش برخاسته بودند، هر یک حامل بخشی از روش و منش او شدند. فقه آمیخته با اخلاق، احتیاط همراه با شجاعت علمی و توجه به نیازهای واقعی جامعه، میراثی بود که نسل به نسل منتقل شد، بی آن که نام او همواره در صدر روایت ها بیاید.

شاید راز ماندگاری میرزا جواد نوری همین باشد: او بیش از آن که به دنبال ثبت نام خود در تاریخ باشد، دغدغه ثبت «روش درست» را داشت. تاریخ فقه شیعه، پر است از چنین چهره هایی که ستون های پنهان این بنا هستند؛ اگرچه کمتر درباره شان گفته می شود، اما نبودشان خلایی جدی ایجاد می کند.

امروز، یادآوری نام او تنها ادای احترام به یک فقیه نیست؛ دعوتی است به بازاندیشی در نسبت علم و اخلاق. در روزگاری که سرعت، گاه جای عمق را می گیرد و صداهای بلند، مجال تامل را کم رنگ می کنند، بازگشت به الگوی عالمانی چون میرزا جواد نوری ضروری به نظر می رسد. عالمانی که می آموختند پیش از سخن گفتن باید اندیشید و پیش از فتوا دادن، مسئولیت آن را سنجید.

۲۰ شوال، سالروز درگذشت میرزا جواد نوری، فرصتی است برای مکث. مکثی کوتاه در میان هیاهوی امروز تا به یاد آوریم که سنت علمی شیعه، با صبر، دقت و فروتنی ساخته شده است. او رفت، اما راهی که نشان داد هنوز پیش روی ماست؛ راهی که علم را با اخلاق و ایمان را با عقلانیت پیوند می زند.