انسان محوری در رفتار سازمانی آموزش عالی: بازتعریف روابط انسانی در دانشگاه های معاصر

28 آذر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 11 بازدید

انسان محوری در رفتار سازمانی آموزش عالی: بازتعریف روابط انسانی در دانشگاه های معاصر

بازتعریف روابط انسانی در دانشگاه های معاصر

آموزش عالی در دهه های اخیر با مجموعه ای از تحولات ساختاری، فناورانه و فرهنگی مواجه شده است که ماهیت سازمان دانشگاه را به طور بنیادین دگرگون کرده است. دانشگاه های معاصر دیگر صرفا نهادهایی برای انتقال دانش تخصصی نیستند، بلکه سازمان هایی پیچیده، چندلایه و متاثر از شبکه ای از تعاملات انسانی، فناورانه و اجتماعی به شمار می آیند. در چنین شرایطی، توجه به رفتار سازمانی و به ویژه روابط انسانی، بیش از هر زمان دیگری به یک ضرورت علمی و مدیریتی تبدیل شده است.

روابط انسانی در سازمان های آموزش عالی، بستر شکل گیری اعتماد، همکاری حرفه ای و انسجام سازمانی را فراهم می کند. شواهد پژوهشی نشان می دهد که کیفیت تعاملات میان مدیران دانشگاهی، اعضای هیئت علمی و کارکنان، تاثیر مستقیمی بر رضایت شغلی، تعهد سازمانی و کیفیت عملکرد آموزشی و پژوهشی دارد. در مقابل، ضعف در روابط انسانی می تواند به افزایش تعارضات پنهان، فرسودگی شغلی و کاهش سرمایه اجتماعی دانشگاه منجر شود؛ پدیده ای که آثار آن در بلندمدت بر کارآمدی کل نظام آموزش عالی نمایان می شود.

هم زمان با این تحولات انسانی، گسترش فناوری های نوین، به ویژه هوش مصنوعی، تحلیل داده های کلان و نظام های تصمیم یار، افق های جدیدی را پیش روی آموزش عالی گشوده است. این فناوری ها توانسته اند فرآیندهای آموزشی، ارزشیابی، پژوهش و مدیریت را تسهیل و تسریع کنند. با این حال، مسئله اساسی آن است که بهره گیری از فناوری، اگر بدون ملاحظات انسانی و اخلاقی انجام شود، می تواند به تضعیف روابط انسانی و کاهش کیفیت تعاملات سازمانی بینجامد.

در بسیاری از دانشگاه ها، افزایش وابستگی به سامانه های فناورمحور و تصمیم گیری های مبتنی بر الگوریتم، به تدریج جایگزین گفت وگوی حرفه ای، مشارکت انسانی و تعاملات چهره به چهره شده است. این وضعیت، هرچند ممکن است کارایی کوتاه مدت را افزایش دهد، اما در بلندمدت خطر کاهش اعتماد سازمانی و احساس تعلق حرفه ای را به همراه دارد. آموزش عالی، بیش از سایر سازمان ها، به سرمایه انسانی و انگیزش درونی اعضای خود وابسته است؛ سرمایه ای که تنها در بستر روابط انسانی معنادار شکل می گیرد.

از منظر رفتار سازمانی، دانشگاه های معاصر نیازمند بازتعریف الگوهای مدیریتی خود هستند. رویکردهای سنتی مبتنی بر کنترل، سلسله مراتب سخت و ارزیابی های صرفا کمی، پاسخ گوی پیچیدگی های کنونی آموزش عالی نیستند. در مقابل، رویکردهای انسان محور که بر مشارکت، اعتماد، عدالت سازمانی و رهبری اخلاق مدار تاکید دارند، می توانند زمینه ساز شکل گیری سازمان های یادگیرنده و منعطف باشند. در این چارچوب، نقش مدیران دانشگاهی از «کنترل کننده» به «تسهیل گر روابط انسانی» تغییر می یابد.

انسان محوری در رفتار سازمانی آموزش عالی به معنای نفی فناوری یا مخالفت با نوآوری نیست، بلکه تاکید بر استفاده آگاهانه و مسئولانه از فناوری در خدمت انسان است. دانشگاه هایی که توانسته اند میان توسعه فناورانه و تقویت روابط انسانی تعادل برقرار کنند، عملکرد پایدارتری در حوزه آموزش و پژوهش از خود نشان داده اند. این دانشگاه ها فناوری را ابزاری برای افزایش شفافیت، بهبود ارتباطات و حمایت از تصمیم گیری انسانی تلقی کرده اند، نه جایگزینی برای آن.

در این میان، توجه به ابعاد اخلاقی نیز اهمیتی دوچندان می یابد. تصمیم گیری های فناورمحور در آموزش عالی باید در چارچوب اصول اخلاقی، کرامت انسانی و عدالت سازمانی صورت گیرد. غفلت از این اصول می تواند منجر به بی اعتمادی، مقاومت سازمانی و تضعیف فرهنگ دانشگاهی شود. اخلاق حرفه ای، عنصر پیونددهنده میان فناوری و روابط انسانی در دانشگاه هاست و بدون آن، هیچ تحول پایداری شکل نخواهد گرفت.

در جمع بندی می توان گفت که آینده آموزش عالی نه در تقابل میان انسان و فناوری، بلکه در هم افزایی هوشمندانه این دو رقم خواهد خورد. روابط انسانی قوی، رفتار سازمانی انسان محور و مدیریت اخلاقی فناوری، سه مولفه اساسی برای پایداری و اثربخشی دانشگاه های معاصر هستند. بازتعریف روابط انسانی در رفتار سازمانی آموزش عالی، گامی اساسی در جهت حفظ هویت انسانی دانشگاه و ارتقای کیفیت نظام آموزش عالی در عصر تحولات شتابان به شمار می آید.