mousa kazemzadeh
پژوهشگر حوزه ارتباطات رسانه، فرهنگ و جامعه دانشگاه تبریز، روزنامه نگار و کارشناس رسمی دادگستری در حوزه امور خبرنگاری و روزنامه نگاری
85 یادداشت منتشر شدهیلدا؛ شب بلند ایرانیان میان خاطره و استوری
یلدا همچنان بلندترین شب سال است، اما تجربه زیستن آن برای بسیاری از ایرانیان دیگر شبیه گذشته نیست. سنتی که زمانی با دورهمی های خانوادگی، قصه گویی بزرگ ترها و خواندن حافظ معنا پیدا می کرد، امروز بیش از هر زمان دیگری در قاب گوشی های هوشمند و شبکه های اجتماعی بازتعریف شده است. «یلدا؛ سنتی که استوری شد» تنها یک تعبیر شاعرانه نیست، بلکه توصیفی دقیق از تغییری است که در شیوه مواجهه جامعه با آیین ها رخ داده است؛ تغییری که هم فرصت ساز بوده و هم پرسش برانگیز شده است.
یلدا؛ از کرسی های گرم تا استوری های سرد
در حافظه جمعی ایرانیان، یلدا شبی برای با هم بودن بود. خانه ها پر از صدا می شد، سفره ها ساده اما صمیمی بودند و قصه ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می شدند. محور اصلی این شب، «جمع» بود؛ جمعی که معنا را نه در نمایش، بلکه در حضور می یافت. اما در سال های اخیر، با گسترش شبکه های اجتماعی، این آیین کهن وارد مرحله ای تازه شده است. یلدا دیگر فقط در فضای خانه ها جریان ندارد؛ بلکه هم زمان در اینستاگرام، تلگرام و سایر پلتفرم ها بازنمایی می شود. انار، هندوانه، شمع و دیوان حافظ، بیش از آنکه صرفا عناصر یک مراسم باشند، به المان های بصری برای تولید محتوا تبدیل شده اند.
در یلدای امروز، تصویر اهمیت ویژه ای یافته است. بسیاری از خانواده ها پیش از آنکه دور هم بنشینند، به چیدمان سفره، نورپردازی و هماهنگی رنگ ها فکر می کنند. لحظه ها ثبت می شوند، فیلتر می خورند و در قالب استوری و پست منتشر می شوند. این روند، یلدا را از یک تجربه صرفا زیسته، به تجربه ای هم زمان زیسته و نمایش داده شده تبدیل کرده است. برای برخی، این تغییر نشانه زنده بودن سنت است؛ سنتی که توانسته خود را با زبان زمانه تطبیق دهد. برای برخی دیگر اما این تحول به معنای تهی شدن آیین از محتوای اصیل آن تلقی می شود.
یلدا در عصر شبکه های اجتماعی؛ سنتی که استوری شد
شبکه های اجتماعی نقشی دوگانه در این میان ایفا کرده اند. از یک سو، باعث شده اند یلدا بیش از گذشته دیده شود. کاربران با اشتراک گذاری تصاویر و روایت های شخصی، این آیین را به نسل های جوان تر معرفی کرده اند و حتی آن را به مخاطبان خارج از ایران شناسانده اند. بسیاری از نمادها و رسوم یلدا که شاید در برخی خانواده ها کم رنگ شده بود، به واسطه همین بازنمایی دیجیتال دوباره احیا شده است. از سوی دیگر، همین فضا باعث شکل گیری نوعی رقابت پنهان شده است؛ رقابتی برای زیباتر بودن، متفاوت تر دیده شدن و جلب توجه بیشتر. در این شرایط، گاه اصل «با هم بودن» تحت الشعاع «دیده شدن» قرار می گیرد.
در یلدای اینستاگرامی، مرز میان صمیمیت و نمایش باریک تر از همیشه است. برخی کاربران اعتراف می کنند که بخش قابل توجهی از انرژی و زمان این شب صرف ثبت و انتشار تصاویر می شود. انارهایی که خورده نمی شوند، شمع هایی که فقط برای عکس روشن می شوند و لحظه هایی که بیش از آنکه تجربه شوند، مستندسازی می شوند. این تغییر رفتار، پرسش های مهمی را پیش می کشد: آیا آیین ها زمانی که به محتوا تبدیل می شوند، همچنان همان کارکرد اجتماعی و عاطفی گذشته را دارند؟ آیا اشتراک گذاری یلدا به معنای مشارکت بیشتر است یا فاصله گرفتن از تجربه عمیق آن؟
یلدا؛ از قصه های کرسی تا هشتگ های امروز
از منظر اجتماعی، این تحول را می توان بخشی از تغییرات گسترده تر سبک زندگی دانست. جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری بر پایه تصویر و روایت های کوتاه شکل گرفته است. افراد نه تنها زندگی خود را می کنند، بلکه هم زمان آن را به نمایش می گذارند. یلدا نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای نسل جوان، که بخش مهمی از هویت خود را در فضای مجازی تعریف می کند، ثبت و اشتراک این شب، نوعی تایید اجتماعی و احساس تعلق ایجاد می کند. در مقابل، نسل های قدیمی تر گاه با حس نوستالژی و حتی نگرانی به این تغییر می نگرند و معتقدند که روح یلدا در میان فیلترها و هشتگ ها گم شده است.
با این حال، نمی توان این دگرگونی را صرفا منفی یا مثبت ارزیابی کرد. واقعیت این است که سنت ها برای بقا ناگزیر از تغییرند. اگر یلدا امروز در قالب استوری روایت می شود، به این معناست که هنوز برای جامعه معنا دارد. مسئله اصلی، نحوه مواجهه با این تغییر است. آیا شبکه های اجتماعی می توانند به ابزاری برای تعمیق معنا تبدیل شوند یا تنها به سطحی سازی آیین ها دامن می زنند؟ پاسخ این پرسش تا حد زیادی به انتخاب فردی و جمعی ما بازمی گردد.
یلدا؛ وقتی سنت در دل استوری ها زنده می ماند
در میان روایت های مختلف از یلدای امروز، همچنان می توان نمونه هایی از تلاش برای حفظ اصالت را یافت. خانواده هایی که پس از گرفتن چند عکس، گوشی ها را کنار می گذارند و به گفت وگو بازمی گردند. افرادی که به جای رقابت در ظاهر، داستان های شخصی خود از یلدا را روایت می کنند و تلاش می کنند معنا را جایگزین نمایش کنند. این رویکردها نشان می دهد که امکان هم زیستی سنت و فناوری وجود دارد، به شرط آنکه اولویت ها جابه جا نشوند.
یلدا در نهایت، آینه ای از جامعه امروز است؛ جامعه ای که میان زیستن و نمایش دادن در نوسان است. این آیین کهن، همان قدر که می تواند قربانی سطحی نگری شود، می تواند فرصتی برای بازاندیشی در روابط انسانی باشد. شاید مسئله این نباشد که یلدا استوری شده است، بلکه این باشد که آیا ما در پس این استوری ها، هنوز زمانی برای با هم بودن واقعی باقی می گذاریم یا نه.
یلدا از کرسی های گرم و قصه های طولانی به قاب های کوچک گوشی رسیده، اما هنوز می تواند شب گفت وگو، شنیدن و دیدن باشد؛ نه فقط دیده شدن. بلندترین شب سال، اگرچه کوتاه تر از گذشته به نظر می رسد، اما همچنان ظرفیت آن را دارد که یادآور شود سنت ها زمانی زنده می مانند که معنا داشته باشند، نه صرفا تصویر.
*نویسنده: موسی کاظم زاده؛ قابل دسترسی هم در سایت بازار تبریز آنلاین
https://bazartabrizonline.ir
