احیای اسطوره ها و تاریخ ایران در نمایشنامه های استاد بهرام بیضایی

7 دی 1404 - خواندن 3 دقیقه - 42 بازدید




دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 



 تحلیل و بررسی تطبیقی نقش نماد و نگاره های حماسی در نمایشنامه های استاد بهرام بیضایی در حقیقت ورود به جهان پررمز و راز اندیشه و هنر اوست، جهانی که در آن اسطوره و تاریخ، نماد و روایت، تصویر و کلمه درهم می آمیزند تا حقیقتی فراتر از زمان و مکان را آشکار سازند.

 استاد بیضایی در آثار خود همواره به بازآفرینی میراث فرهنگی و حماسی ایران پرداخته و با بهره گیری از نمادها و نگاره های کهن، نمایشنامه هایی خلق کرده است که نه تنها بازتابی از گذشته اند بلکه نقدی بر اکنون و چشم اندازی به آینده نیز محسوب می شوند، نماد در آثار او صرفا نشانه ای تزئینی نیست بلکه حامل معنا و بار تاریخی است، از پرچم ها و نقاب ها گرفته تا اشیاء آیینی و تصاویر اساطیری، همه در خدمت بازنمایی کشاکش انسان با سرنوشت و قدرت و حقیقت قرار می گیرند، نگاره های حماسی در نمایشنامه های بهرام بیضایی همچون «چشم به راه میراث» یا «مجلس شبیه در ذکر مصائب پدر» نه تنها یادآور سنت های نمایشی ایران اند بلکه با بازخوانی و بازآفرینی آنها، به مخاطب امکان می دهند تا در آیینه گذشته، چهره امروز را ببیند. بیضایی با هوشمندی، نمادها را از دل تاریخ بیرون می کشد و در متن نمایشی خود می نشاند تا نشان دهد که حماسه نه یک واقعه دوردست بلکه تجربه ای زنده و جاری است، تطبیق نمادها در آثار او با دیگر سنت های نمایشی جهان نیز نشان می دهد که چگونه بیضایی توانسته است با زبان جهانی تئاتر سخن بگوید و در عین حال ریشه های ایرانی خود را حفظ کند.

 او در کنار بهره گیری از اسطوره های ایرانی، به بازتابی از تراژدی یونانی یا نمایش های آیینی شرق نیز توجه داشته و این تلفیق، آثارش را به متونی چندلایه و چندصدایی بدل کرده است. یاد بیضایی در این میان یاد هنرمندی است که با وسواس و عشق، تاریخ و اسطوره را به صحنه آورد و با زبان نماد و نگاره ، حماسه را دوباره زنده کرد . او به ما آموخت که تئاتر تنها سرگرمی نیست بلکه آیینی است برای بازاندیشی در سرنوشت جمعی، برای پرسش از حقیقت و برای یافتن راهی به سوی آزادی.

 در فقدان او، بازخوانی آثارش نه تنها ادای احترام به یک استاد بزرگ بلکه ضرورتی برای فهم هویت فرهنگی و هنری ماست، زیرا بیضایی با نمادهایش، با نگاره هایش، با حماسه هایش، همچنان در میان ما حضور دارد و هر بار که پرده ای بالا می رود یا کلمه ای بر زبان می آید، روح او در صحنه جاری می شود.