تئاتر تعاملی و تغییر نگرش مخاطب

8 دی 1404 - خواندن 3 دقیقه - 34 بازدید





دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 



تئاتر تعاملی در اصل پاسخی است به محدودیت های تئاتر سنتی که در آن مخاطب تنها نقش تماشاگر منفعل را دارد. در این نوع اجرا ، روایت به جای آنکه خطی و از پیش تعیین شده باشد، به یک میدان باز و پویا تبدیل می شود که در آن انتخاب ها، واکنش ها و حتی سکوت مخاطب می تواند مسیر داستان را تغییر دهد. همین ویژگی باعث می شود مخاطب نگاه تازه ای به مفهوم روایت پیدا کند ؛ او درمی یابد که داستان یک حقیقت ثابت نیست، بلکه چیزی است که می تواند با حضور و مشارکت او شکل بگیرد و تغییر کند. 

این تجربه، مخاطب را از جایگاه مصرف کننده صرف محتوا به جایگاه هم خالق معنا ارتقا می دهد. وقتی مخاطب در روند نمایش دخالت می کند، روایت برای او شخصی تر می شود. دیگر تنها یک داستان عمومی نیست که همه به یک شکل تجربه کنند، بلکه هر فرد بسته به انتخاب ها و واکنش هایش، نسخه ای متفاوت از روایت را تجربه می کند. این شخصی سازی باعث می شود مخاطب احساس کند مسئولیت دارد؛ مسئولیت در برابر داستان، در برابر دیگر مخاطبان و حتی در برابر پیام اجتماعی یا فرهنگی که نمایش می خواهد منتقل کند. به همین دلیل، تئاتر تعاملی نه تنها سرگرمی ، بلکه تمرینی برای اندیشیدن و مشارکت اجتماعی است. 

از زاویه ای دیگر ، تئاتر تعاملی به مخاطب نشان می دهد که روایت می تواند چندصدایی باشد. در تئاتر سنتی، روایت اغلب صدای واحد نویسنده یا کارگردان است، اما در تئاتر تعاملی ، روایت به گفت وگویی میان صحنه و تماشاگر تبدیل می شود. این گفت وگو می تواند تضاد، تفاهم یا حتی آشفتگی ایجاد کند ، اما در هر حال نشان می دهد که معنا چیزی نیست که از بالا به پایین منتقل شود، بلکه در تعامل و مشارکت ساخته می شود. همین نگاه، مخاطب را به بازاندیشی درباره نقش خود در جامعه و فرهنگ وامی دارد، زیرا درمی یابد که همان طور که در تئاتر معنا را می سازد، در زندگی اجتماعی نیز می تواند در ساختن روایت های جمعی سهم داشته باشد. تئاتر تعاملی نگرش مخاطب را نسبت به روایت از یک تجربه بسته به یک فرآیند باز و مشارکتی تغییر می دهد. این تغییر نگرش، او را به سمت درک عمیق تر از مسئولیت فردی و جمعی سوق می دهد و نشان می دهد که روایت نه تنها ابزار سرگرمی، بلکه ابزاری برای آگاهی، گفت وگو و تغییر اجتماعی است. به همین دلیل، تئاتر تعاملی را می توان یکی از مهم ترین نوآوری های هنری دانست که توانسته مرز میان هنر و زندگی را کمرنگ کند و مخاطب را از جایگاه تماشاگر به جایگاه شریک در خلق معنا برساند.