رویکرد اصلاح طلبی در بدنه قدرت سیاسی ایران

30 خرداد 1403 - خواندن 4 دقیقه - 144 بازدید

هوالعلیم


رویکرد اصلاح طلبی در بدنه قدرت سیاسی ایران

در دو دهه گذشته، موضوع اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران بحث برانگیز بوده است. اصلاح طلبی، به عنوان یک نیروی سیاسی با حمایت های مردمی، همواره به دنبال تغییر و بهبود شرایط کشور از طریق ابزارهای قانونی و درون سیستمی بوده است. از آنجا که جمهوری اسلامی ایران نظامی چندپارچه با حضور گروه ها و جناح های مختلف سیاسی است، این سوال پیش می آید که نتیجه حضور و مشارکت اصلاح طلبان در ساختار قدرت چه بوده است. این یادداشت به بررسی تاثیرات و نتایج الحاق ظرفیت اصلاح طلبی به بدنه قدرت در ایران می پردازد.
بدنه یادداشت:
از زمان تاسیس جمهوری اسلامی، نیروهای اصلاح طلب به عنوان یک گروه تاثیرگذار در صحنه سیاسی کشور ظهور کردند. آنها طرفدار سیاست هایی چون توسعه سیاسی، باز شدن فضای اجتماعی، آزادی مطبوعات و تاکید بر حقوق شهروندی بودند. اولین حضور گسترده اصلاح طلبان در قدرت، با پیروزی جناح اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و روی کار آمدن سید محمد خاتمی شکل گرفت. در این دوره، تلاش برای گشودن فضای سیاسی و فرهنگی و نیز بهبود رابطه ایران با جامعه بین الملل در دستور کار قرار گرفت. شاهد این ادعا، رویدادهای مهمی چون برپایی نشست تمدن ها و گفتگوی تمدن ها و نیز تصویب کنوانسیون حقوق کودک بود.
با این حال، موفقیت های دوره اول ریاست جمهوری خاتمی با موانع و چالش های زیادی روبرو بود. مخالفان سرسخت اصلاحات در نهادهای قدرت، مانع انجام بسیاری از تغییرات و اصلاحات ساختاری شدند. شکست در برخی تلاش ها برای تصویب لوایح قانونی و مشکلات اقتصادی نیز باعث شد تا بخش هایی از حامیان اصلاحات ناامید شوند. در نتیجه این تراژدی، در انتخابات مجلس ششم که به پیروزی قاطع اصلاح طلبان انجامید، عکس العمل هایی هم مشاهده شد.
در انتخابات سال ۱۳۸۴، محمود احمدی نژاد که خود را نامزد اصولگرایان میانه رو معرفی می کرد، با حمایت بخشی از بدنه اجتماعی اصلاح طلبان به ریاست جمهوری رسید. این امر نشانه نارضایتی مردم از عملکرد جریان اصلاحات تعبیر شد که نتیجه اش کاهش حضور و حتی حذف این جریان در انتخابات های بعدی بود. این دوره، نقطه عطفی در رابطه اصلاح طلبان با ساختار قدرت بود که نشان داد بدون حمایت مردمی، حضور در قدرت هم نمی تواند در اصلاح ساختاری کشور موثر واقع شود.
در انتخابات سال ۱۳۹۲، حسن روحانی با شعار اعتدال گرایی و نزدیکی به اصلاح طلبان، رای بخش بزرگی از مردم را کسب کرد. مشارکت اصلاح طلبان در ساختار قدرت در دوره روحانی، باعث بهبود شاخص های اقتصادی، تنش زدایی با غرب و بهبود فضای سیاسی داخل کشور شد. توافق هسته ای و برداشته شدن تحریم ها، از مهمترین دستاوردهای این دوره بود که نتیجه تعامل سازنده میان اصلاح طلبان و دیگر نیروهای درون ساختار قدرت بود.
با این حال، هنوز هم موانع زیادی بر سر راه اصلاح طلبان وجود دارد. نارضایتی های اجتماعی و مشکلات اقتصادی، بسیاری از مردم را نسبت به کل سیستم سیاسی بی اعتماد کرده است. همچنین، سخت گیری های گاه و بی گاه نسبت به فعالان سیاسی و مدنی، حاکی از ادامه مقاومت ها در برابر اصلاحات ساختاری است.
نتیجه گیری:
حضور جریان اصلاح طلبی در ساختار قدرت ایران، همواره با چالش ها و موانع جدی روبرو بوده است. موفقیت هایی که این جریان داشته ، معمولا با مقاومت ها و موانعی از سوی مخالفان تغییر روبرو بوده و گاه با نارضایتی های اجتماعی نیز همراه شده است. با این حال، مشارکت اصلاح طلبان در ساختار قدرت، در دوره هایی چون ریاست جمهوری خاتمی و روحانی، منجر به بهبود شاخص های اقتصادی و سیاسی و نیز تنش زدایی در روابط خارجی شده است. نتیجه کلی نشان می دهد که اصلاحات در ایران ممکن است، اما نیازمند مشارکت فعال مردم، تعامل سازنده میان گروه های درون سیستم و نیز مبارزه ای مستمر با موانع ساختاری است.


مصطفی لطفی/پژوهشگر حقوق خصوصی /وکیل دادگستری

انتخاباتاصلاح طلبان