عوامل جرم زا ؟ از منظر جرم شناسی

17 مرداد 1403 - خواندن 13 دقیقه - 328 بازدید

انجمن پژوهشهای آموزشی ایران 


دوفصلنامه یافته های جزا و جرم شناسی 


اصطلاح 《 عامل جرم زا 》رایجترین اصطلاح جرم شناسی است و هیچ اصطلاح دیگر به کثرت کاربرد آن در این دانش مورد استعمال ندارد . زیرا جرم شناسی را با " مسامحه " میتوان در " شناخت عوامل جرم زا " خلاصه نمود . جهت این مسامحه روشن است زیرا جرم شناسی صرفا جنبه توصیفی یا تبیینی ندارد . شناخت عوامل جرم زا ، نخستین گام یا مبدء عزیمت فعالیت های جرم شناسی است پیدا کردن راه درمان بزهکار و تقلیل بزهکاری و پیشگیری از وقوع بزه از هدفهای اصلی جرم شناسی است که نمی توان آنها را از جرم شناسی جدا دانست .

عامل جرم زا اصطلاحی مبهم است همانگونه که عامل " موجبه " یا عاملی که نقش تعیین کننده در بروز جرم دارد ، مبهم می باشد . اصطلاح اخیر در گزارش سازمان ملل متحد در باره پیشگیری بزهکاری نوجوانان به کار رفته و مورد انتقاد قرار گرفته است .

این گزارش سازمان ملل متحد خاطر نشان می کند که عمل جنائی مبین رفتار یک موجود انسانی است که " عامل " موجبه آن تجمع یا اشتراک عوامل متعددی است که ؛ اغلب ولی نه همیشه ، علل و انگیزه های جرم هستند . به بیان دیگر ، علت و انگیزه بدون اجتماع عوامل بسیار پدید نمی آید .

عامل هر وضع جسمانی یا روانی یا اجتماعی را گویند که می تواند در پیدایش یا افزایش جرم نقشی موثر داشته باشد اما این تاثیر مطلق نیست و در تمام موارد نمی تواند قاطعیت داشته باشد .

در بروز بزهکاری و عوامل گوناگون جزم زا که در این مبحث شمرده خواهد شد یک رابطه قطعی و دقیق و جزمی نمی توان یافت . 

( برهان ) چرا که فقر یکی را به تبهکاری میکشاند و دیگری را در صف پیشوایان و بزرگان عالم قرار میدهد ؟ دو برادر تنی که در وضع و شرایط مساوی تربیت شده و در یک محیط پرورش یافته باشند ، چرا یکی بزهکار ویگری خدمتگزار و موجب افتخار جامعه می شود ؟ تماشای فیلم مبتذل و بدآموز چرا از میان هزاران تماشاگر فقط یک یا چند نفر را به بیراهه و سقوط و تبهکاری می کشاند ؟ چرا تمام میگساران دست به جنایت نمی آلایند ؟ تعارض فرهنگی چرا همیشه منتهی به جرم نمی شود ؟ در سنین بحران بلوغ چرا تمام آدمیان به عصیان و طغیان رو نمی آورند ؟ اگر بی محبتی و یتیمی جرم زا است پس چرا یتیم امی عبدالمطلب به غمزه مساله آموز صد مدرس شد و مسیر تاریخ عالم را عوض کرد و خود مثل اعلای انسانیت گردید و برجسته ترین و ممتازترین فرد انسانی در دامن پر مهر او پرورش یافت ؟!... فصلنامه حقوق بین الملل کیفری و حقوق اسلامی 


در بحث جرم شناسی هریک از عواملی را که بشماریم ؛ به عنوان "عامل" تحت برسی قرار می گیرد نه " علت" و این عوامل پیچیده انسانی ، عوامل درونی یا عواملی که مربوط به جسم و جان یا تن و روان آدمی است و عوامل گوناگون محیط زیست و اجتماعی که آدمی را در بر گرفته " عوامل بیرونی " یا بیرون از وجود آدمی به قدری زیاد است که نمی توان مانند یک قائده منطقی و ریاضی با جزمیت تام گفت که فی المثل فقط بین بی نظمی و مفاسد و بدبختی های محیط خانوادگی با بزه رابطه علیت وجود دارد و یا آنکه پاشیدگی خانواده تا چند درصد در بروز بزه موثر است اما به عکس ، آنچه در این رهگذر مسلم و تردید ناپذیر می نماید این است که فقط یک عامل درونی یا بیرونی وجود ندارد که همیشه و به طور مطلق موجب سقوط شخص بزهکار باشد . عواملی که در زیر بر شمرده میشوند به نحوی ممکن است در بروز جرم موثر باشند . ( به یاد داشته باشیم که فهرست ذیل به عنوان نمونه آورده می شود و عوامل جرم زا ، در این جهان هستی ؛ محدود به آنها نیست .)



۱_ عوامل فردی یا بیولوژیک:

جنس ، سن ، اندام ، عدم تقارن ، در جمجمه ، قیافه ، زشتی و زیبایی ، نقص خلقت ، نوع خون ، وضع مزاج ، قدرت ، ،سوابق بیماری ، وضعیت ترشح غدد ، کروموزوم اضافی ، عامل ژنتیک .


۲_ عوامل روانی :

ترس ، بدبینی ، خودبینی ، خودپسندی ، خودخواهی ، مهرطلبی افراطی و غیر عادی ، ،زود رنجی ، دیر جوشی ، نفرت ، کینه ، پرروئی ، بی پروائی ، عناد به خود ، فقدان قاطعیت ، پرخاشگری، ،کوته خردی ، سبک عقلی ، کم هوشی ، خیال پروری ، ،زودباوری ، ،تلقین پذیری ، پیشداوری های ناصواب ، سوء ظن ، عقب افتادگی ، تکبر ، جاه طلبی دور از وجدان ، فقدان نیروی بیان ، ،قدرت طلبی ،کسب شهرت کاذب ، حرص و آز ، جنون ثروت ،بخل ، حسادت ، ضعف اراده ، ،ضعف احساسات اخلاقی ، جنون اخلاقی ، دوروئی ، بی تفاوتی عاطفی ، انزوا گرائی ، خبث طینت ، منفی بافی ، دروغ پردازی ، جنون افسانه بافی ، درون گرائی یا بیرون گرائی ، احساس گناه، اضطراب ، احساس نا ایمنی ، محافظه کاری، ناکامی ، محرومیت ها ، عقده ها ، خاصه عقده حقارت، عقده ادیپ ، الکترا ، اضطراب اختگی ، انحرافات گوناگون ، صرع ، هیستری ، بیماری روانی ، ناهنجاری های منش ، افسردگی، توهم ، خستگی روانی ، پسیکوپاتی ، اسکیزوفرنی ، وسواس ، هذیان بزرگ منشی ، پارانوئیا ، جنون دوره ای ، بیماری مانیا ، جنون آدم کشی ، جنون کلاهبرداری ، جنون آتش سوزی ، تزلزل شخصیت ، تعدد شخصیت ، و به طور کلی رفتارهای ناهنجار که شامل پسیکوزها ، اختلال منش ، پسیکوپاتی ، سوسیوپاتی ، سکسوپاتی و اعتیادها نقیصه های عقلی و بیماریهای روان تنی است .


۳_ عوامل محیطی :

وضع آب و هوا ، فصول ، شب و روز ، منطقه جغرافیایی ، شهر ، روستا ، سرما ، گرما ، خشکسالی ، 


۴_ عوامل اجتماعی :

خانواده نابه سامان ، ناسازگاری والدین ، طلاق ، سوء رفتار نامادری ، ،یتیمی ، کم محبتی ،محبت فوق العاده ، منظومه خانوادگی ، سابقه تبهکاری والدین یا اجداد ، خصوصیات مسکن و نارسائی های آن ، کوچه ، محله ، سهم شغل پدر ، ،فساد تحصیلی ، مشکلات تربیتی ، معاشران فاسد ، نداشتن برنامه صحیح برای گذراندن اوقات فراغت، بیکاری ، نوع شغل ، عدم رضایت شغلی ، تجرد ، کاشانه ی بی رونق ، ،وضع بد اقتصادی ، تورم ، تبعیض ، اختلاف طبقاتی در جامعه ، ثروت سرشار ، سرمایه داریهای بزرگ ، بی اعتقادی به هیات حاکمه ، عوامل سیاسی ، نفوذ بیگانگان ، مطبوعات ، رادیو ، سینما ، تلویزیون ، تقلید مراکز فساد ، تعارض فرهنگی ، خرد شمردن هنرمندان و نویسندگان ، مهاجرت ، بی عدالتی ، ضعف مراکز قضائی ، نقص دادرسی ، اقدامات خشونت آمیز ، شکنجه ، کیفر ، کیفر تبعی ، محیط نامناسب زندان ، قربانیانی که موجبات وقوع جرم را تسهیل می کنند، تراکم جمعیت ، جنگ ، شورش ، مواد مخدر ، الکل ... .

از میان این همه عوامل ؛ کدامیک نقش عمده و اساسی در تکوین جرم را بر عهده دارند ؟ آیا چند عامل باید با یکدیگر درآمیزند تا علت وقوع جرم از آن پدید آید ؟ آیا در این برسی ، آنچنان که چند کشور هم اکنون در این زمینه دست به پژوهش عمیق عینی زده اند ، میتوان به یک قانون دقیق جزمی ریاضی دست یافت ؟

با مطالعه ای که در باره شخصیت و سوابق عده کثیری از مجرمان شده است می توان بر این نکته وقوف یافت که در بزهکاری غالب آنها عواملی از قبیل الکلیسم ، آشفتگی محیط خانوادگی بر اثر افتراق یا عدم تفاهم بین زن و شوهر ، ،یا ضعف قوای دماغی و اختلال روانی ، یا فقر وفاقه ، یا بیماری ، یا عدم تربیت صحیح ، یا کثرت برادر و خواهر و زندگی جمعی در زیر یک سقف ، یا بیکاری ، یا اغوا و تحریک و بسیاری از عوامل دیگر در کار بوده است .

هریک از عوامل که مذکور افتاد ، به هر درجه از شدت که باشد ، گاهی به تنهایی و به خودی خود ، اثر بخش نیست و با اقتران به اوضاع و احوال خاص و ترکیب با عوامل غیر محسوسی که به حساب نمی آید ، مانند هیجان ناگهانی و شدید می تواند موثر افتد .

شخصیت فرد ، اعم جسمانی و روانی ، ذاتی و اکتسابی او در تشکیل و تحریک احساسات و رفتار و کردارش کمال تاثیر را دارد و این حالت را در جرم شناسی 《آمادگی برای ارتکاب جرم 》می نامند .

میزان آمادگی اشخاص برای ارتکاب جرم ، متفاوت است ؛ به طوری که در برابر پیش آمد واحد ، اشخاص مختلف ، واکنشهای مختلف بروز می دهند .


کین برگ که روانپزشک جرم شناس و شخصیتی صاحب نظر در روانشناسی و جرم شناسی است می نویسد :... ما آدمیان همگی دارای منش واحدی نیستیم . هر یک از ما در برابر فشار محرک های خارجی واکنشی متفاوت از خود بروز می دهیم . زیرا برای روشن شدن این قضیه مثال زیر را مطرح می سازیم:

ده نفر بر حسب تصادف، شاهد یک صحنه زد و خورد بین دو نفر در کوچه ای می گردند . این واقعه که یک امر محسوس عینی است ؛ محرک واکنشهای گوناگون در تماشاگران می شود : مردی قوی و با اراده که به نظم عمومی علاقه مند است برای پایان دادن با مشاجره و غوغا شخصا مداخله می کند تا آن دو را از یک دیگر جدا نماید . مردی که به تماشای مشت زنی علاقه مند است به تماشای این صحنه از نظر فنی می پردازد تا آنکه نتیجه و پایان کار را مشاهده نماید و به رایگان درسی جدی و عینی فرا گیرد . سومی به دنبال پلیس میدود . چهارمی از ترس فورا فرار می کند . پنجمی یک محاکمه ای را در تعقیب این ماجرا پیش بینی می کند و از آنجا دور می شود تا مبادا به عنوان شاهد او را در دادگاه احضار نمایند . ششمی یک تماشاگر حساسی است که به هیجان می آید و سیل اشک از چشمانش جاری می شود. هفتمی زنی است که وضع روحی او از نظر هر تظاهر خشن رو گردان می باشد آنچنان از دیدن این صحنه می ترسد که در حال غش می کند . هشتمی شخصی است که دارای مسلک لاقیدی می باشد شانه های خود را بالا انداخته پس از آنکه نگاهی ساده به صحنه می اندازد از آنجا دور میشود ، نهمی جیب بری است که دنبال بازار آشفته می گردد تا از آب گل آلود ماهی بگیرد . سرانجام ، دهمی مخبر روزنامه است و سعی دارد تا عکسهای جالبی از این صحنه تهیه نماید که با یک رپرتاژ قلمی ؛ داستان مهیج و شور انگیزی از آن بسازد تا متاع خود را بهتر به فروش رساند .

اگر افراد دیگری حضور یابند اغلب احتمال واکنشهائی به گونه های دیگر بروز خواهند داد مثالی دیگر که از لحاظ جرم شناسی دارای اهمیت است در نظر میگیریم : 

مردی درستکار دچار مضیقه مالی می شود و به زحمت می افتد اما موقعیتی به دست می آورد که بدون هیچگونه خطر میتواند مبلغی قابل ملاحظه به چنگ آورد ولیکن از آن صرف نظر می کند و بدون اعتنا از آن می گذرد . ارزش این عامل محرک ( مضیقه شدید مالی ) برای این مرد ناچیز و نزدیک به صفر است . مردی سارق که خود را در چنین وضعی بیابد ، بدون تردید مال را می رباید و خود را نجات می دهد . در این مورد اخیر ارزش محرک خیلی بالاست . گاروفالو می گوید: این موقعیت نیست که دزد بار می آورد ، موقعیت تنها پرده از راز بر می دارد و نشان می دهد دزد کیست .

اینجاست که باید گفت : علل یکسان ، بعضی اوقات ، معلولهای متضادی دارند . به همین مناسبت ، کین برگ با گاروفالو در اصالت ذات و معجون طینت فرد آدمی ، هم اندیشه و همداستان است و هر دو معتقدند که محیط علت واحدی است که برای طینت های متفاوت آدمیان اثرات گوناگون دارد : یکی را پخته و با تقوی و شکیبا می سازد و از بوته آزمایش رو سفید در می آورد ، دیگری را بی تاب و ناشکیبا و نادرست و روسیاه ....


عوامل جرم زا از منظر مبانی جرم شناسی 

منبع : مبانی جرم شناسی دکتر مهدی کی نیا جلد اول 


فصلنامه حقوق بین الملل کیفری و حقوق اسلامی 


سعید کیوان پور ( شیرانی )