فلسطین: سرزمین زخم و امید

30 بهمن 1403 - خواندن 4 دقیقه - 8444 بازدید

فلسطین: سرزمین زخم و امید


فلسطین، این تکه کوچک از زمین که شاید در نقشه های جغرافیا چندان به چشم نیاید، در تاریخ معاصر جهان به یکی از پررنگ ترین و دردناک ترین نقطه ها بدل شده است. سرزمینی که خاکش آغشته به خون و اشکش دریاها را پر کرده، اما همچنان ایستاده است. فلسطین، بیش از آنکه یک مکان باشد، یک داستان است؛ داستانی از اشغال و آوارگی، از مقاومت و امید، و از مردمانی که هرگز تسلیم نشدند.

همه چیز شاید از سال 1917 آغاز شد؛ وقتی بریتانیا با اعلامیه بالفور وعده ای به صهیونیست ها داد که سرنوشت فلسطین را برای همیشه تغییر داد. وعده ای که به یهودیان مهاجر اجازه می داد در سرزمین فلسطین وطنی برای خود بسازند، بی آنکه کسی از مردم بومی این سرزمین بپرسد آیا حاضرند خانه هایشان را با دیگران تقسیم کنند یا نه. فلسطین، که تا پیش از آن قرن ها تحت حاکمیت عثمانی بود، ناگهان به آزمایشگاهی برای جاه طلبی های استعماری بدل شد. مهاجرت یهودیان آغاز شد؛ موجی که آرام آرام جای خود را به سیل اشغالگری داد.

سال 1948، سالی که فلسطینی ها آن را «نکبت» می نامند، نقطه عطفی در این تراژدی بود. تاسیس دولت اسرائیل بر بخش بزرگی از خاک فلسطین، میلیون ها نفر را از خانه هایشان بیرون راند. خانواده هایی که نسل ها در این سرزمین زندگی کرده بودند، ناگهان آواره شدند. اردوگاه های آوارگان در لبنان، اردن و غزه به نمادهای زنده ای از این فاجعه تبدیل شدند؛ اردوگاه هایی که هنوز هم پابرجا هستند و کودکانی که در آن ها متولد می شوند، میراث دار رنجی هستند که دهه ها پیش آغاز شده است.

اما فلسطین تنها داستان شکست نیست؛ داستان مقاومت هم هست. مردمان این سرزمین هرگز تسلیم نشدند. انتفاضه ها—آن خیزش های مردمی که جهان را تکان داد—نماد اراده ای هستند که در برابر اشغالگری ایستاده اند. سنگ هایی که در دستان کودکان فلسطینی پرتاب می شوند، گویی فریادی هستند علیه تاریخی ناعادلانه که بر آن ها تحمیل شده است. هر خیابان غزه و هر کوچه نابلس، شاهدی بر این مقاومت بی پایان است.

در این میان، قدرت های جهانی نیز نقش خود را بازی کرده اند. آمریکا با حمایت بی قیدوشرط از اسرائیل، کشورهای اروپایی با سکوت یا همراهی شان، و کشورهای عربی با سیاست های دوگانه شان همگی این مناقشه را پیچیده تر کرده اند. فلسطین نه تنها قربانی اشغالگری اسرائیل است، بلکه قربانی بازی شطرنج قدرت های جهانی نیز هست؛ بازی ای که در آن انسانیت اغلب قربانی منافع سیاسی می شود.

اما آیا پایان این داستان تلخ نزدیک است؟ آیا روزی خواهد آمد که مردم فلسطین بتوانند آزادانه در خانه های خود زندگی کنند؟ شاید پاسخ این سوال هنوز روشن نباشد، اما چیزی که مسلم است این است که امید هنوز زنده است. مردمان فلسطین با وجود همه سختی ها همچنان رویای بازگشت به سرزمینشان را در دل دارند. رویای روزی که دیگر خبری از دیوارهای حائل نباشد؛ روزی که کودکانشان بتوانند بدون ترس از گلوله یا بمب بازی کنند.

فلسطین زخمی باز بر نقشه جهان است؛ زخمی عمیق و دردناک که هر روز تازه تر می شود. اما همین زخم نماد چیزی بزرگ تر هم هست: نماد امید. امید به اینکه عدالت روزی پیروز شود؛ امید به اینکه تاریخ بالاخره روی خوش خود را نشان دهد. تا آن روز اما مردم فلسطین همچنان خواهند جنگید—با سنگ هایی در دست و رویاهایی در دل. زیرا اگر چیزی باشد که هیچ قدرتی نتواند آن را اشغال کند، همان رویاست؛ رویای بازگشت به خانه ای که هنوز بوی زیتون می دهد و نسیمش صدای آزادی را زمزمه می کند.