مناسب سازی محیط های شهری از جنبه های گوناگون قابل توجه و بررسی است: از رویکردهای اجتماعی – فرهنگی تا مسایل کالبدی ، از ملاحظات زیست محیطی تا قوانین و مقررات معماری و شهرسازی و از چگونگی های مدیریتی تا امکانات مالی و اقتصادی ، آنچه در این مقاله ضمن تاکید بر اهمیت و لزوم بازنگری روش ها و کیفیت های معیار شده کنونی در ایجاد و نگهداری فضاهای شهری مد نظر قرار دارد، ضرورت تغییر و باور تفوق و تقدم اتومبیل به نفع امکان بهره وری
پیاده از فضاهای شهری و به رسمیت شناختن حق شهروندان اعم از زنان، کودکان، سالمندان و افراد با توانمندی های محدود حسی – حرکتی در بهره مندی از محیط های مناسب شهری است. به نظر می رسد انگاره تقدم
سواره بر
پیاده رو توانمند بر کم توان نزد اکثر مدیران شهری و متولیان ساخت و ساز شهرها ، اگر نه به صورتی آگاهانه، دست کم به شکلی پیشامدوار و سهوی شرایطی مشابه را در همه شهرهای کشور به وجود آوده است که همانا امکان بسیار محدود و نامناسب بهره وری از فضاها شهری به صورت
پیاده است که حالت مناسب آن تضمین کننده آسایش، تندرستی، بهداشت روانی، پویایی و پایداری شهری ، تعامل فرهنگی، عدالت اجتماعی و رضایت و شادمانی مردمان است. پس این خطر وجود دارد که در اثر سهل انگاری و غفلت از ملاحظاتی که در ظاهر کوچک و کم اهمیت می نمایند ضرر و زیانی هنگفت بر کیفیت زندگی شهری وارد آید .
مشاهدات نشان میدهند که تفاوت بین محیط های شهری مناسب و نامناسب عمدتا در چند و چونی هایی است که به طور معمول در آمارها و بیلان های کاری مدیریتی جایگاهی نداشته و قابل ارائه نیستند. اما همین کمیت ها و کیفیت های ظریف است که تفاوت هایی را موجب می شود که موجب افتراق و تشخیص مدیریت های شهری کارآمد، حساس و مسئول ازمدیریت های شهری پیش پا افتاده از یک سو و تمایز محیط های شهری فعال، سرزنده و مناسب از محیط های شهری منفعل، ناکارآمد و نامناسب است. این ظرافت ها و جزئیات در معرفی موردی از بعضی فضاها و معابر
پیاده بخش هایی از شهرهای
تهران به مثابه پایتخت و
قزوین به عنوان یکی از شهرهای بزرگ کشور مورد بحث قرار می گیرد.