مطالعه تطبیقی نقش فاصله (جغرافیایی، اقتصادی و نهادی) بر انتخاب بازارهای هدف صادراتی

در نظام جهانی، دولتها بیش از گذشته فعال اند و تلاش می کنند تا با اتخاذ سیاستهای متنوعی منافع خود را تامین کنند. در میان این سیاستها، مرسوم ترین و ابتدایی ترین راه، ورود به بازارهای بین المللی و صادرات است. شناخت هرچه کاملتر از بازار هدف، میتواند ضامن موفقیت در فروش یک محصول باشد. مطالعه ادبیات بازاریابی نشان میدهد که بازاریابان بینالملل به دلیل انتخاب ضعیف بازارهای خارجی با شکستهای فراوانی روبه رو بوده اند. این اشتباه بیشتر ازآن جهت رخ میدهد که ارزیابی مناسب در فرایند انتخاب بازارهای خارجی انجام نمیشود. یکی از شاخص های تاثیرگذار در این دسته از ارزیابی ها، فاصله می باشد. در پژوهش حاضر، سه بعد متفاوت از فاصله شامل فواصل جغرافیایی،اقتصادی و نهادی در نظر گرفته شده است و هدف کلی آن، بررسی نقش فاصله در انتخاب بازارهای هدف می باشد.این مطالعه، از نوع مطالعات توصیفی است و به جمع آوری کارها و مطالعات پیشین در راستای هدف کلی پژوهش پرداخته است. پس از این بررسی ها مشخص شد که فاصله جغرافیایی نقش مهمی در محدود کردن تجارت بین کشورها دارد و در نتیجه هرچه بتوان این فاصله را کمتر کرد، ارتباطات تجاری بیشتری بین کشورها قابل تعریف خواهد بود . در مورد فاصله اقتصادی بین کشورهای مبدا و هدف، با توجه به مطالعات صورت گرفته، چنین به نظر می آید که نمی توان حکمی کلی تعیین کرد و بسته به نوع صنعت ومدل تجارت، تاثیر این متغیر بر حجم تجارت متفاوت میباشد. در خصوص فاصله نهادی نیز با بررسی پژوهشهای انجام گرفته به این نتیجه می توان دست یافت که کشورهایی که از نظر نهادی در سطوح نزدیک به کشورهای هدف نیستند، ریسک، هزینه، و عدم اطمینان بیشتری را تجربه می کنند و این فاصله نیز نقش مهمی در محدود کردن تجارت بین کشورها دارد.

Keywords:

بازارهای هدف صادراتی , فاصله جغرافیایی , فاصله اقتصادی , محصولات پلیمری