تصميمات حاکم بر فناور ی اطالعات، معمولا شامل ذینفعانی است که ادعاهای متفاوتی دارند. ذینفعان گروه هایی هستند که یا تحت تأثير تصميمات حاکميت فناور ی اطالعات (ITG) هستند یا بر آن تأثير میگذارند. در حاليكه با موضوعات نوظهور در حاکميت فناوری اطالعات مواجه هستيم، ممكن است یک ساختار حاکميتی که توسط
ITG ساز مان تعریف شده است، در مورد اهميت ذینفعان )اولویت بندی درجه ذینفان بر اساس ادعایشان ( تصميم گيری کند . هدف ما در این مقاله گسترش رویكرد ذینفعان، یعنی تئوری ذینفعان، شناخت و اهميت آنها در عرصه
ITG است. با توجه به این تئوری قدرت، مشروعيت و ضرورت ، سه ویژگی است که ذینفع را واجد شرایط و اهميت آن را مشخص میکند. ذینفعان بالقوه بر اساس این ویژگیها، بسته به اینكه آنها دارا ی سه، دو، یک ویژگی یا هيچ یک باشند طبقه بندی میشوند. در عمل تصویب این مدل در
ITG به سازمانهای مربوطه اجازه میدهد تا مهمترین ذینفعان را شن اسایی کنند. همچنين، به آنها اجازه میدهد تا موفق به شناسایی ذینفعان کاذب )غير ذینفع( شوند که ممكن است در غياب تجزیه و تحل يل ذینفعان مورد توجه قرار گيرند. در مقاله حاضر ما استدلال میکنيم که مدل ميچل مفيد و کاربردی است، خواه در شرکت چارچوب بهترین تجربيات
ITG جاریست یا خير.