رابطه مدیریت روان‌پریش و شهرت سازمانی با میانجی‌گری سرپرستی مخرب و مسئولیت‌پذیری اجتماعی

Publish Year: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 189

This Paper With 24 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MR-13-48_007

تاریخ نمایه سازی: 8 آذر 1399

Abstract:

      مدیریت روان‌پریش، به عنوان نوعی رهبری ناکارآمد، می‌تواند تأثیر منفی بر شهرت و پیشایندهای سازمانی آن داشته باشد. لذا هدف این مقاله بررسی آن است که چگونه مدیریت روان‌پریش بطور غیر مستقیم از طریق تجلی سرپرستی مخرب و افول مسئولیت‌پذیری اجتماعی، شهرت شرکت‌ها را تضعیف می‌کند. پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از جهت شیوه گردآوری داده‌ها توصیفی از نوع همبستگی است. برای گردآوری داده‌های پژوهش از  پرسشنامه‌های استاندارد روان‌پریش سازمانی متیو و همکاران (2014)، سرپرستی مخرب تپر (2000)، مسئولیت‌پذیری اجتماعی لی و لی (2012) و شهرت سازمانی ولش و بیتی (2009) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه کارکنان شرکت‌های فعال در صنایع فلزی شهر کرمان است که به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده 350 نفر از آنها انتخاب گردید. جهت تأیید پایایی پرسشنامه‌ها از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد که میزان آن برای هر چهار پرسشنامه بالاتر از 7/0 بود. مقادیر به دست آمده برای روایی همگرا نیز نشان‌دهنده روایی پرسشنامه‌ها بود. تحلیل داده‌ها با روش مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار PLS انجام پذیرفت. یافته‌ها حاکی از آن است که با حضور مدیران روان‌پریش، میزان رفتارهای سرپرستی مخرب افزایش و سطح مسئولیت‌پذیری اجتماعی ادراک‌شده شرکت توسط کارکنان کاهش می‌یابد. همچنین هر  چند ارتباط مستقیمی بین مدیریت روان‌پریش با شهرت سازمانی مشاهده نشد، اما طبق شواهد می‌توان استدلال نمود که مدیریت روان‌پریش بطور غیر مستقیم بواسطه  تجلی سرپرستی مخرب و افول سطح مسئولیت‌پذیری اجتماعی، شهرت شرکت را متأثر می‌سازد.

Authors

ایمان حکیمی

استادیار دانشگاه پیام نور و عضو هیئت علمی گروه مدیریت، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

مراجع و منابع این Paper:

لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این Paper را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود Paper لینک شده اند :
  • 1-Aksak, E. O., Ferguson, M. A., & Duman, S. A. ...
  • 2-Andrews, H., Furniss, P., & Evans, C. (2009). A successful ...
  • 3-Babiak, P., & Hare, R. D. (2006). Snakes in suits: ...
  • 4-Babiak, P., Neumann, C. S., & Hare, R. D. (2010). ...
  • 5-Bennis, W., Goleman, D., & O’Toole, J. (2008). Candor Killers: ...
  • 6-Black, P. J., Woodworth, M., & Porter, S. (2014). The ...
  • 7-Boddy, C. R. (2007). The Origins of Corporate Psychopaths: A ...
  • 8-Boddy, C. R. (2010). Corporate psychopaths and organizational type. Journal ...
  • 9-Boddy, C. R. (2011 a). Corporate psychopaths and organisational constraints. ...
  • 10-Boddy, C. R. (2011). Corporate Psychopaths, Bullying, Conflict and Unfair ...
  • 11-Boddy, C. R. (2012). The impact of corporate psychopaths on ...
  • 12-Boddy, C. R., Ladyshewsky, R. K., & Galvin, P. (2010). ...
  • 13-Bromley, D. (2001). Relationships between personal and corporate reputation. European ...
  • 14-Cangemi, J. P., & Pfohl, W. (2009). Sociopaths in high ...
  • 15-Cao, Y., Myers, J., Myers, L., & Omer, T. C. ...
  • 16-Devinney, T. M., Schwalbach, J., & Williams, C. A. (2013). ...
  • 17-Gotsi, M., & Wilson, A. M. (2001). Corporate reputation: seeking ...
  • 18-Gudmundsson, A., & Southey, G. (2011). Leadership and the rise ...
  • 19-Hare, R. D., & Neumann, C. N. (2006). The PCL-R ...
  • 20-Jones, D., & Neria, A. L. (2015). The Dark Triad ...
  • 21-Jones, D., & Paulhus, D. (2010). Different provocations trigger aggression ...
  • 22-Lii, Y. S., & Lee, M. (2012). Doing Right Leads ...
  • 23-Linthicum, C., Reitenga, A. L., & Sanchez, J. M. (2010). ...
  • 24-Mahmut, M. K., Homewood, J., & Stevenson, R. J. (2008). ...
  • 25- Marshall, A., Ashleigh, M., Baden, D., Ojiako, U., & ...
  • 26-Mathieu, C., & Babiak, P. (2015). Tell me who you ...
  • 27-Mathieu, C., & Babiak, P. (2016). Corporate psychopathy and abusive ...
  • 28-Mathieu, C., Neumann, C. S., Hare, R. D., & Babiak, ...
  • 29-Mathieu, C., Neumann, C., Babiak, P., & Hare, R. D. ...
  • 30-Mullins-Sweatt, S. N., Glover, N. G., Derefinko, K. J., Miller, ...
  • 31-Neumann, C., Hare, R., & Newman, J. P. (2007). The ...
  • 32-Neumann, C., Hare, R., & Pardini, D. (2015). Antisociality and ...
  • 33-Paulhus, D., & Williams, K. (2002). The dark triad of ...
  • 34-Pech, R., & Slade, B.  (2007). Organisational sociopaths: rarely challenged, ...
  • 35-Ray, J., & Jones, S. (2011). Self-reported psychopathic traits and ...
  • 36-Shaw, J. B., Erickson, A., & Harvey, M. (2011). A ...
  • 37-Shoss, M. K., Eisenberger, R., Restubog, S. L., & Zagenczyk, ...
  • 38-Šontaitė-Petkevičienė, M. (2015). CSR reasons, practices and impact to corporate ...
  • 39-Stevens, G., Deuling, J., & Armenakis, A. (2012). Successful psychopaths: ...
  • 40-Takala, T. (2010). Dark leadership, charisma and trust. Psychology, 1(1), ...
  • 41-Ten Brinke, L., Black, P. J., Porter, S., & Carney, ...
  • 42-Tepper, B. J. (2000). Consequences of abusive supervision. Academy of ...
  • 43-van der Jagt, R. (2005). Senior business executives see communication ...
  • 44-Walsh, G., Beatty, S. E., & Shiu, E. M. (2009). ...
  • 45-Wellons, S. (2012). The Devil in the Boardroom: Corporate Psychopaths ...
  • 46-Weng, P. S., & Chen, W. Y. (2017). Doing good ...
  • 47-Westerlaken, K. M., & Woods, P. R. (2013). The relationship ...
  • نمایش کامل مراجع