اقتصاد دیجیتال (۲): سهم اقتصاد دیجیتال از اقتصاد جهانی و الزامات توسعه آن
This Report With 47 Page And PDF Format Ready To Download
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
Abstract:
اقتصاد دیجیتال از جمله مفاهیمی است که توجهات بسیاری را به خود جلب کرده و در سال های اخیر بسیار بر اهمیت آن تاکید شده است. بررسی تجربیات کشورها و همین طور مشاهده تغییرات کسب وکارها و صنایع مختلف به خوبی نشان از این دارد که این اقتصاد جدید، همه ارکان حوزه های مختلف کسب وکار و صنایع را تحت تاثیر قرار خواهد داد و از بالاترین سطوح سیاستگذاری تا کارکنان شرکتها و صنایع مختلف، با این پدیده مواجه خواهند بود. یکی از مهمترین نکاتی که باید به آن توجه داشت، تصمیم گیری در مورد نحوه مواجهه با این پدیده در حال فراگیرتر شدن است. این بدان معناست که چگونه باید در سطح ملی، برای ورود فناوری های دیجیتال به حوزه های مختلف و یا دیجیتالی کردن صنایع موجود و سنتی برنامه ریزی کرد. تجربه کشورهای مختلف و سیاست های آنها نشان از تفاوت در نحوه رفتار برای سرمایه گذاری در این حوزه دارد. بررسی ها نشان می دهد که نحوه سرمایه گذاری و ورود کشورها به اقتصاد دیجیتال متفاوت بوده و در برخی از کشورها توسعه زیرساخت های عمومی و در برخی دیگر توسعه صنایع و شرکت های فعال اقتصاد دیجیتال محور اصلی این امر بوده است. همچنین با توجه به نوع ورود شرکت های بزرگ چند ملیتی به کشورهای مختلف در قالب سرمایه گذاری مستقیم خارجی، باید توجه داشت یکی از ابعاد مهم در توسعه اقتصاد دیجیتال و منتفع شدن از ویژگی های آن متاثر از قوانین و رویکردهایی است که کشورهای مختلف در جذب سرمایه گذاری های خارجی دارند. از دیگر ابعاد مهم اقتصاد دیجیتال، قوانین مالی و مالیاتی متناسب با این حوزه است که باید به صورت متناسب تدوین شود. جدا از سطح سیاستگذاری کلان، اقتصاد دیجیتال در سطح بخشی و صنایع مختلف نیز تغییرات قابل توجهی را به همراه خواهد داشت که یکی از مهمترین آنها، تغییر در نوع مهارت ها و توانمندی های شغلی سرمایه انسانی است. توانایی کار با فناوری های جدید و همچنین استفاده از فناوری های جدید در صنایع بالغ، یکی از مهمترین توانمندی هایی است که برای حضور در اقتصاد دانش محور و با ارزش افزوده بالای دیجیتال لازم است.
به هر حال، تاثیر اقتصاد دیجیتال بر رشد اقتصادی کشورها، نشان از اهمیت و ضرورت توجه در تمامی سطوح را دارد و مانند هر پدیده چندوجهی دیگری، اقتضائات قانونی و زیرساختی خاص خود را می طلبد. فناوری های دیجیتال تحولات گسترده ای را در بخش های مختلف اقتصادی ایجاد کرده اند، که می توان به تغییر ماهیت بازارها و محصولات، نحوه تولید محصولات، نحوه تحویل و پرداخت، گردش سرمایه در سطح جهانی و همچنین تغییر در اقتضائات مدیریت منابع انسانی اشاره کرد. پیدایش این دسته از تغییرات فناورانه و استفاده از آنها در سازمان ها، بهره وری را افزایش داده و سازمان ها را به استفاده از ایده ها، تکنولوژی ها، سبک مدیریت و مدل کسب وکار جدید ترغیب کرده است که البته تمام این تغییرات
باید با کمترین هزینه اعمال شوند. برای بهره برداری از فرصت های اقتصادی ناشی از فناوری های دیجیتال و از میان برداشتن موانع سازگاری با اقتصادهای نوظهور و اقتصاد دیجیتال، تدوین سیاست های مناسب و پیروی از آنها الزامی است. یکی از اساسی ترین فعالیت ها در این راستا شناساندن این فناوری ها به افراد جامعه و سازگاری با آنها برای به کارگیری در زندگی شخصی و کاری است. دیگر فعالیت لازم، سرمایه گذاری در زیرساخت های کشور و شرکت های حاضر در صنایع مختلف است که این اقدام از طریق تدوین استراتژی های توسعه دیجیتال امکان پذیر است. یک استراتژی توسعه دیجیتال مناسب علاوه بر پرداختن به سرمایه گذاری در زیرساخت ها باید به انجام سرمایه گذاری در شرکتها و حوزه های مختلف نیز توجه کند، در غیر این صورت همانند برنامه های بسیاری از کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته با شکست مواجه می شود. از طرف دیگر ورود فناوری های دیجیتال و استفاده از آنها، بر اقتصاد و حوزه های مختلف آن مانند بازار نیروی کار، آثار بسیاری بر جای می گذارد. به طوری که در حوزه اقتصادی موجب تغییر در میزان سرمایه موجود در اقتصاد می شود و سهم بزرگی از تولید ناخالص داخلی کشورها را به خود اختصاص می دهد. در حوزه نیروی کار نیز موجب از بین رفتن بسیاری از مشاغل شده و در مقابل مشاغلی نوظهور را به وجود می آورند که به مهارت ها و قابلیت های جدیدی نیاز دارند. در این راستا سازمان ها جهت ادامه حیات خود مجبور به هماهنگی توانایی های کارکنان با این پیشرفت های فناورانه در حوزه دیجیتال هستند. بنابراین، به طور کلی می توان گفت اقتصاد دیجیتال با معرفی فناوری های دیجیتالی جدید به جامعه و بنگاه ها، آثار مثبت و منفی متنوعی را بر جای می گذارد. در این گزارش به بررسی این آثار و ارائه راهکارهای مناسب به منظور بهره مندی از مزایا و به حداقل رساندن مضرات آنها پرداخته می شود. یکی از مهمترین و موثرترین حوزه هایی که هم از جنبه تاثیر آن بر اقتصاد و کسب وکارها و هم از جنبه آثار فرهنگی اجتماعی، تغییرات چشم گیری را در پی داشته است، توسعه فناوری های حوزه اطلاعات و ارتباطات و به دنبال آن توسعه ابعادی همچون اقتصاد دیجیتال می باشد. اقتصاد دیجیتال، اقتصادی است که بخش اعظم آن بر پایه فناوری های دیجیتال، رایانه ها، نرم افزارها و دیگر فناوری های اطلاعاتی استوار است. این اقتصاد به صورت بنیادین، تمام فعالیت های انجام شده طی مراحل مختلف زنجیره ارزش سازمان ها و در نتیجه مدل کسب وکار آنها را تغییر داده و بهبود می بخشد. دیجیتال سازی به تحولاتی اشاره دارد که از پذیرش گسترده فناوری هایی با قابلیت جمع آوری، پردازش و انتشار و انتقال حجم عظیمی از اطلاعات ناشی میشوند. این تحولات دیجیتالی به صورت یکجا رخ نمی دهند و مانند اولین تغییرات فناورانه از قبیل ماشین بخار، راهآهن، تلگراف و اتومبیل طی مراحلی و با پشت سر گذاشتن سه موج متوالی از پیشرفت های فناورانه و نوآورانه به ثمر می رسند. موج اول دیجیتال سازی به معرفی و سازگاری با فناوری هایی مرتبط است که به عنوان فناوری های بالغ شناخته می شوند، از قبیل سیستم های مدیریت اطلاعاتی به منظور خودکارسازی پردازش اطلاعات در کنترل عملکرد کسب وکارها، فناوری های ارتباطات از راه دور مانند پهنای باند (ثابت و موبایل) و ارتباطات صوتی که دسترسی از راه دور به اطلاعات را ممکن می سازند. کامپیوترها در دهه ۱۹۹۰ به محیط سازمانی معرفی شده اند و میزان نفوذ این فناوری در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی تا سال ۲۰۱۴ به میزان ۶۱ / ۹۲ درصد بوده است. تلفن های همراه برای نخستین بار در سال ۱۹۸۵ تولید شده اند و میزان نفوذ آنها در سراسر جهان ۹۹ درصد بوده است. همچنین پهنای باند ثابت در سال ۱۹۹۵ معرفی شده است و تا سال ۲۰۱۶ ، ۰۷ / ۸۰ درصد مردم جهان را تحت پوشش قرار داده است، در حالی که شبکه های پهنای باند موبایل (پهنای نسل سوم و بالاتر) دارای نفوذی ۸۴ درصدی تا سال ۲۰۱۶ بوده اند. موج دوم شامل ظهور اینترنت و پلتفرم های مبتنی بر آن (موتورهای جستجو و بازارهای آنلاین) است که سازمان ها را به ایجاد شبکه با مشتریان و دیگر سازمان های فعال در زنجیره تامین آنها قادر میسازد. این مرحله از دیجیتال سازی علاوه بر معرفی اینترنت، منجر به ایجاد پردازش ابری شده است که توسط تجهیزاتی مانند سرورها و روترها پشتیبانی می شوند. علیرغم اینکه توسعه اولیه اینترنت بین دهه های ۱۹۶۰ الی ۱۹۸۰ میلادی رخ داده، اما در سال ۱۹۹۵ استفاده گسترده از آن توسط شهروندان و سازمان های کشورهای مختلف امکان پذیر شده است، به طوری که تا سال ۲۰۱۵ ، ۷۷/۲ درصد از جمعیت کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی امکان دسترسی مستمر به اینترنت را داشتهاند و در مقابل، ۴۵ درصد از جمعیت کشورهای در حال
توسعه توانستند به این سطح از دسترسی برسند. نکتهای که قابلتوجه است اینکه اینترنت سبب شده فناوریهای دیجیتال و پلتفرمهای آنلاین به
سرعت در کشورها نفوذ کنند. به عنوان مثال، فیسبوک که از جمله برجسته ترین شبکه های اجتماعی در سراسر دنیاست در سال ۲۰۰۵ ایجاد شده و تا سال ۲۰۱۵ ، توسط ۰۵ / ۴۸ درصد از جمعیت کشورهای عضو سازمان تحقیق و توسعه مورد استفاده قرار گرفته است. موج سوم دیجیتال سازی در سال ۲۰۱۰ آغاز شد، که فناوری هایی از قبیل کلان داده ها، پرینترهای سه بعدی، ربات ها، هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی را به کسب وکارها و سازمان ها معرفی کرده است. پذیرش و به کارگیری این نوع فناوری ها سبب بهبود فرایند پردازش اطلاعات و کیفیت تصمیم گیری و همچنین خودکارسازی فعالیت های سازمان ها و به خصوص دولت ها می گردند. سازگاری و استفاده از این فناوری ها بدون پشت سر گذاشتن دو موج قبلی امکان پذیر نیست و این امر سبب می شود که سازمان ها با یکپارچه کردن این فناوری ها و فناوری های پیشین وارد مرحله ای به نام انقلاب صنعتی چهارم می شوند. به دیگر سخن، از اجتماع فناوری های پیشرفته و نوظهور و فناوری های بالغ در سازمان ها به منظور پاسخ به تغییرات به وجود آمده در محیط سازمانی و نیازهای بازار و همچنین برای ایجاد تغییر در زنجیره ارزش آنها، پدیده ای به نام انقلاب صنعتی چهارم شکل می گیرد.
Keywords: