یکی از مفاهیم بنیادی در مطالعه ی حکومت ها در جغرافیای سیاسی، مفهوم
حاکمیت ملی و شناسایی تاثیر سازمان های بین المللی در کاهش یا افزایش توان حکومت ها است. در دوران معاصر دولت ها دیگر تنها بازیگران فعال بین المللی نیستند و بازیگران مختلف دیگر ازجمله سازمان های بین المللی دولتی و غیردولتی، شرکت های چند ملیتی و جامعه مدنی، نقش فعالی در نظام بین المللی ایفا می کنند. به علاوه بسیاری از مشکلات کنونی جهان، فراملی و فرامرزی هستند و حل و فصل آن به تنهایی توسط یک یا چند دولت میسر نخواهد بود بلکه مستلزم همکاری متقابل بازیگران بین المللی است. لذا،
حاکمیت هیچ حکومتی مطلق نیست. زیرا برخی قوانین پذیرفته شده بین المللی مانند حقوق بشر،
حاکمیت حکومت ها را محدود می کند. علاوه برآن
حاکمیت ملی با پیشرفت تکنولوژی و دموکراسی دچار تغییر و تحول شده و دولت ها و سازمان های بین المللی، نمی توانند ناتوانی ها و مداخلات در سیاست کشورهای مختلف را بپوشانند. بنابراین این پرسش مطرح می شودکه چگونه گستره مفهومی و قلمرویی
حاکمیت ملی تحت تاثیر سازمان های بین المللی دچارتحول شده است؟ و آیا سازمان های بین المللی نیز با تکنولوژی و دموکراسی ناشی از
جهانی شدن دچار تحول شده اند؟ برای پاسخ این سوال از روش کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است.