بررسی تاثیر مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد نوآوری و بهره وری تولید در صنایع فولاد

در طول دو دهه گذشته ، سازمانهای خدماتی از مدیریت کیفیت جامع (TQM) به عنوان یک ابزار مدیریتی موثر برای بهبود کیفیت خدمات خود استقبال کرده اند. TQMبه دلیل تاثیر زیادی که بر عملکرد تجاری ، رضایت مشتری و سودآوری دارد ، به یکی از مناطق اصلی توجه مدیران و محققان صنایع تولید تبدیل شده است. بر این اساس، در این مقاله سعی شده است تا نظریه و مفهوم TQM ، مزایای آن و همچنین جنبه های مختلف اجزای خدمات و رابطه ان با نوآوری و بهره وری تولید مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد. این مقاله ، از طریق بررسی مروری تحقیقات انجام شده، سه چارچوب مفهومی در مورد رابطه کیفیت و نوآوری در صنعت تولید فولاد را شناسایی کرده است. در چارچوب اول ، TQMیا عناصر مدیریت کیفیت به عنوان محرک های نوآوری یا عملکرد نوآوری در نظر گرفته می شوند ، در حالی که در چارچوب دوم نوآوری به عنوان محرک TQM در نظر گرفته می شود. سومین چارچوب مفهومی ، رابطه دوسویه را در نظر می گیرد و عملکرد شرکت را به عنوان واسطه یا در نتیجه پیوند کیفیت و نوآوری اضافه می کندکه این پیوند منجر به افزایش بهره وری تولید می گردد. بطور کلی ارزیابی ها نشان می دهد که یک رابطه مثبت بین TQM یا کیفیت و نوآوری در صنعت تولید فولاد با هدف بهبود بهره وری تولید وجود دارد.