رابطه اضطراب مرگ با راهبردهای شناختی تنظیم هیجان و باورهای غیرمنطقی در بیماران مبتلا به ام.اس

هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه بین اضطراب مرگ با راهبردهای شناختی تنظیم و باورهای غیرمنطقی در بیماران مبتلا به ام ای بود. این پژوهش با توجه به هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی بیماران عضو انجمن ام اس در شهرستان های استان تهران در سال ۱۳۹۹ بود. حجم نمونه نهایی با توجه فرمول محققان تاپاکینگ و فیدل (۲۰۰۷) و با در نظر گرفتن منطق انجام رگرسیون با احتساب ۲۰% احتمال افت آزمودنی ها، ۲۰۰ نفر در نظر گرفته شد. نمونه پژوهش حاضر به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس انتخاب شدند، به گونه ای که افراد مبتلا به ام اس با میل و رغبت خود وارد پژوهش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (۱۹۹۰)، تنظیم هیجانی گارنفسکی (۲۰۰۱) و پرسشنامه غیرمنطقی جونز (۱۹۶۸) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. داده ها در سطح آلفا ۰/۰۵ مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تنظیم هیجان مثبت به صورت منفی و تنظیم هیجان منفی به صورت مثبت و در سطح ۰/۰۱ با اضطراب مرگ رابطه معنادار دارد و نتایج نشان داد که ضریب تعیین (R۲) برابر با ۰/۲۷۳ است. این موضوع نشان می دهد که راهبردهای تنظیم هیجان ۲۷ درصد از واریانس اضطراب مرگ را تبیین نموده است. بررسی ضریب رگرسیون بین دو متغیر نیز نشان داد که راهبردهای تنطیم هیجان مثبت به صورت منفی در سطح معناداری ۰/۰۱ اضطراب مرگ را پیش بینی می کند. راهبردهای تنظیم هیجان مثبت به صورت منفی و معنادار وراهبردهای تنظیم هیجان منفی به صورت مثبت اضطراب مرگ را پیش بینی می کند. بررسی باورهای غیرمنطقی در پیش بینی اضطراب مرگ، ارزش R۲ به ۰۸۲۴۱ رسید. این یافته بدان معناست که باورهای غیرمنطقی به معامله پیش بینی، باعث شده تا ۲۴/۱ درصد از واریانس مرگ تبیین شود.

Keywords:

اضطراب مرگ , راهبردهای شناختی تنظیم هیجان , باورهای غیرمنطقی , ام اس