پیامد اصلی عقل گرایی در دوره مدرنیته، فردگرایی و فرار از رابطه ی انسانی بود و فرد جایگزین خانواده، گروه های اجتماعی و جامعه گردید. فرد گرایی با ایجاد قوانین مکانیکی و ساختاری خیمه روابط انسان ها را از هم گسست و افراد را تا اندازه یک ابزار در سیطره ی ساختار و قوانین اجتماعی و مدنی، گرفتار کرد. انسان مدرن گرفتار دو بیماری مزمن شد: نخست ناتوانی در کسب معرفت جامع نسبت به هستی و دوم ناتوانی در برقراری ارتباطی انسانی. اندیشمندان و منتقدان مدرنیته برای رهایی از بحران های شناختی و ارتباطی، مفهوم
دیالوگ را که قرن ها پیش معرفی شده بود دوباره پروردند و معرفی نمودند، تا پاسخگوی آشفتگی عصر حاضر باشد (نیستانی،۱۳۹۸: ۹-۸).
دیالوگ عمل ارتباطی و تجربه یکدیگر بین دو یا چندین فرد که به شکل بیان و نوشته ، جریان و ایده و معانی را به قصد مفاهمه و روشنگری در فضای مشترک و خالی از سلطه و در شرایط برابر و محترمانه انتقال می دهند.
دیالوگ فرآیند آشنایی زدایی و بازآشنایی در عرصه عمومی است که افراد در آن بدون تحمیل و تحت تاثیر قرار دادن دیگری با کنار گذاشتن پیش فرض ها با مفاهمه و با هم اندیشیدن، به خلق و پیدایش چیزی نو دست می زنند. این پژوهش با روش اسنادی و کتابخانه ای سعی کرده است در ابتدا به تعریف دقیقی از
دیالوگ دست پیدا کند و در ادامه به بررسی تطبیقی
دیالوگ با انواع
ارتباطات گفتاری (تک گویی، مشاجره، مجادله، مذاکره، بحث و گپ و ... ) بپردازد. نزدیک ترین واژه در زبان فارسی معادل کلمه دیالوگ، گفت و-گو می باشد و در این پژوهش از هر دو کلمه
دیالوگ و
گفت و گو معادل یکدیگر استفاده گردیده است.