کاربرد تکنیک بیگانه سازی برتولت برشت در نمایشنامه اقتباسی توراندخت از روایت هزارو یک روز

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 585

This Paper With 12 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NCTHC01_005

تاریخ نمایه سازی: 17 آبان 1400

Abstract:

ادبیات عامیانه از مهمترین شاخصه های ادبیات هر جامعه ای است که برآمده از باورها و رخدادهاییست که در طول سیر تکامل آن جوامع روی داده است. این نوع از ادبیات به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. ادبیات عامه مردم ایران در زمره گنجینه های فرهنگی در میان تمدن ها به شمار می آید. پژوهشگران پس از پی بردن به اهمیت این شاخه از ادبیات دست به گردآوری و مکتوب کردن این آثار زدند. یکی از نمونه های این آثار «هزار و یک روز » است که توسط «فرنسوا پتیس دلاکروا » شرقشناس فرانسوی جمع آوری شده است. در این اثر روایتی از داستان «توراندخت » آمده است که مورد توجه نمایشنامه نویسان برجسته ای چون «کارلوگوتزی »،« فردریش شیلر » ،« برتولت برشت » و بسیاری دیگر از نویسندگان، قرار گرفته است. «برشت » با استفاده از ظرفیت های نمایشی این افسانه ایرانی کوشیده است تا اندیشه های خود را پیرامون آن دسته از روشن فکرانی بیان کند که با سواستفاده از دانش بشر، فکر و اندیشه ی خود را در مسیر استثمار طبقه محروم به طبقه حاکم می فروشد. «برشت » در این نمایشنامه ی اقتباسی با استفاده از فن «بیگانه سازی » که بر اساس آن با فاصله گذاری و جلوگیری از غرق شدن در داستان مخاطب به فکر فرو رود و باعث تغییر نگرش او به مسائل شود، توانست نمونه ی جدیدی برای تحلیل مسائل جامعه ی سرمایه داری و افشای مکانیسم های استثمارگرایانه ارائه دهد. پژوهش کیفی پیش رو با استناد به منابع معتبر می کوشد تا ضمن تجزیه و تحلیل ساختار روایی این دو اثر نشان دهد که رویکرد اقتباسی «برتولت برشت » در مواجه با این داستان عامیانه چگونه بوده است و تکنیک برشت، افکار و جهان بینی او چه تاثیری بر اقتباس او از این حکایت داشته است؛ همچنین در این جستار در می یابیم که عناصر بیگانه سازی چگونه موجب نگاه انتقادی مخاطب به مسائل پیش پا افتاده زندگی می شود که به دلیل عادی شدن از نظر دور مانده اند.

Authors

مینو کلانتر مهدوی

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی،موسسه آموزش عالی هنر شیراز

احسان اخوان صفار

دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی،موسسه آموزش عالی هنر شیراز