زندگی در جامعه پیشرفته و مدرن امروزی و به موازات آن افزایش مشکلات و مسائل به صورت چند بعدی و متنوع از یک طرف ، رشد سریع دانش ، حجم زیاد مطالب و تقسیم زمان برای دروس مختلف که باعث شده یادگیرندگان زمان
آموزش را به صورت قطعه قطعه شده تجربه کنند ، مربوط نبودن برنامه های آموزشی با محیط که باعث خشکی محتوا بی روحی و بی معنایی آن شده از سوی دیگر موجب گردیده که شیوه های
آموزش سنتی و دیسیپلین محور به صورت مجزا جوابگو نباشد . اینگونه
آموزش ها که به صورت رشته های جداگانه و در قالب برنامه های درسی سنتی ارائه می گردد برای ما که سعی می کنیم برای حل مسائل و گذر از هر موقعیت از منابع مختلف موجود، دانش و مهارت بدست آوریم کافی نیست . به همین دلیل روی آوردن به رویکردهای نوین آموزشی از جمله
آموزش های
بین رشته ای و
چند رشته ای که طی آن مرزبندی صریح میان حوزه های دانش کنار گذاشته و فرصتهای یادگیری به شیوه های متفاوت با رویکردهای میان رشته ای و
چند رشته ای تنظیم می شود ضروری به نظر می رسد .در این مقاله ابتدا تاریخچه ای از رویکردهای
بین رشته ای و چند رشته ای، سپس مفهوم میان رشته ای و
چند رشته ای و ویژگی های
برنامه درسی میان رشته ای تبیین می گردد. در ادامه لزوم بازنگری در برنامه های درسی به منظور توجه بیشتر به رویکرد میان رشته از در توسعه و تدوین برنامه های درسی مطرح می شود. در انتها ضمن برشمردن برخی از آسیبهای این نوع از برنامه ها، تلاش می شود ملاحظاتی که می بایست در تدوین این برنامه ها مورد لحاظ قرار گیرد در قالب پیشنهادات کاربردی ارائه شود.