دوره اخر تقابل و تعامل فقها و حکومت قاجار بواسطه بی ثباتی اوضاع مملکت حاصل از جنگ جهانیاولو بعد قرارداد ۱۹۰۷ و سپس ظهور جمهوری کومونیست شوروی که خدا را نفی می نمود و تاثیر آن برایران وپیدا شدن هوادارانی که می خواستن به طبعه انقلاب اکتبر روسیه چنین امری را در ایران به وجودآورند و ایجاد حکومت بلوشویکی یکی از حراص های فقها بود .در این دوره تباینات حکومت که دیگرشاهی مقتدر در برابر آن نبود و قدرت اجرایی در دست دولت های کم عمری بود که هریک توفیقچندانی نداشتند حفظ کیان اسلامی و حدود مملکت الویت بیشتر از تقابل با حاکمیت یافت. در هنگامهظهور رضاخان از اینکه وی بر قرار کننده نظم بود حمایتش کردند اما هنگامی که می خواست جمهوری برقرار نماید با وی مخالفت نمودند .اما شرایط به نحوه وی در تعامل روحانیت رضا شاه به وجود آمد.شرایط نا امن در امنیت جامعه به گونه ای اذهان جامعه مخدوش نمود که مردم و عامه فقها ضرورتایجاد یک حکومت مقتدر حتی جابر را از بی نظمی بهتر دانسته اند .از طرفی رضا خان در دوره ریاستوزرایی سیاست دوگان ای را در ارتباط با روحانیت در هنگامه سلطنتش اتخاذ نمود .وی در دوران ریاستوزرایی خود را فردی دیندار و نیروهای قزاق تحت امرش را در دسته های عزاداری شرکت می داد وعاملدیگر که به حمایت روحانیت از وی انجامید رشد بلشویک در ایران بود و تعامل وی با آیت الله حائرییزدی و علما مهاجر از عراق بود.