روانشناسی محیطی علم بررسی تاثیرات متقابل
انسان و محیط بر یکدیگر است. روان شناسان محیطی در راستای بررسی ارتباطات و کنش های
انسان با محیط بیرونی، به همکاری با روان شناسان بوم شناختی و علوم بوم رفتاری می پردازند.
انسان نیز همواره به عنوان یک پدیده ی زیستی روانی و اجتماعی، در تعامل نزدیک با محیط کالبدی خود قراردارد. وجود شعور، آگاهی و قدرت تجزیه و تحلیل بی نهایت پیچیده در انسان، موجبات اجتماعی شدن او را فراهم آورده که این امر ریشه در تفکر و ساختار پیچیده ی روان شناسی وی دارد. تمایل به اجتماع و زندگی شهری در
انسان خصوصیتی بی بدیل و ویژه است که با اجتماعات سایر جانداران تفاوت بنیادین دارد. در این راستا در زندگی شهری، تعاریف خاص شهرنشینی و برنامه ریزی شهری دارای اهمیت بسیاری است به طوری که عناصر مادی و کالبدی فضای شهری، بیانگر نمادها و معنای خاصی است که از طریق آن شهروندان قادرند با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کنند. شهرها باید با شناخت نیازهای انسانی، به کارگیری ابزار و توانمندی های لازم مقدمات شکوفایی
انسان را فراهم آورند اما اینکه آن نمادها و معانی چه حس و چه رابطه ی روانی و اجتماعی را در فرد تقویت می کنند، بستگی به شکل و فرم فضایی دارد که از درون طرح های توسعه ی شهری به وجود می آیند. به طور کلی طراحان می بایست با استفاده از مطالعات و پژوهش های روانشناسی، اقلیمی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... مبدع شهرهایی باشند که بستری مناسب جهت برآورده ساختن نیازهای زیستی روانی و اجتماعی
انسان ایجاد نموده و حتی المقدور شرایط را جهت تبدیل هیجان های منفی به رفتارهای خلاق و سازنده فراهم آورند. به همین جهت طراحی و برنامه ریزی شهری نیازمند داشتن اطلاعات عمیق و وسیع از نیازهای انسانی بوده و آگاهی از دانش روانشناسی به عنوان مادر دانش ها، ضرورتی انکار ناپذیر به نظر می رسد. در این مطالعه با نگاهی به پیشینه ی روانشناسی محیطی، ضرورت ها و ابعاد این علم نوین بررسی شده و یافته های آن، جهت به کارگیری هرچه بیشتر در درک و بیان محیط شهری ارائه می گردد.