اسلام به عنوان آخرین دین و در عین حال کاملترین بر نامه هدایت بشر با طرح و برنامه فراگیرش برای تمام ابعاد و زوایای زندگی انسان ونیازهای او کامل ترین پاسخ را ارائه می کند. منتهی دست یابی به مجموعه نظام های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اسلام نابراهکارهای خاص خود را دارد این تحقیق مقایسه ای بین مبانی
توسعه اقتصادی اسلام و غرب را مورد بررسی قرار داده است از آنجایی که درغرب فقر و عدم تعهد، نابودی انسان ها، خودفراموشی و سردرگمی، بی حرمتی و تجاوز، نابودی خانواده تضادهای درونی نظام سرمایه داری،گسترش و افزایش شکاف های طبقاتی و فقر فزاینده طبقات پایین، از مهم ترین نتایج
توسعه اقتصادی در غرب محسوب می شود، در حالی کهاسلام به عنوان دین خاتم و کامل نهتنها به عدالت اجتماعی و اقتصادی، فقر زدایی، ایجاد رفاه عمومی و استقلال اقتصادی، سفارش و تاکید میکند، بلکه راه کارهای عملی برای رسیدن به این اهداف ارائه می کند. توسعه از مفاهیمی است که اندیشمندان درباره آن اتفاق نظر ندارند و هرکس آن را متناسب با دیدگاه ها، باورها و اعتقادات خود تعریف می کند. برخی آن را معادل رشد اقتصادی و بعضی پیشرفت اقتصادی ازجهات گوناگون می دانند. صاحب نظران دیگری این مفهوم را کمی گسترده تر دیده اند و توسعه را دارای ابعاد اجتماعی و انسانی نیز میدانند. به هر حال، در جامعه علمی ما اختلاف و سردرگمی درباره تعریف توسعه فراگیر است. اما این سوال به ذهن خطور می کند به راستیتوسعه اقتصادی چیست در جواب این سوال، عده ای برای تعریف "توسعه" به دنبال علت ها و عوامل توسعه هستند. اینها فرهنگ، انباشتسرمایه، ثبات سیاسی و آموزش ها و مهارتهای خاص را علت توسعه می دانند. عده ای دیگر نیز به دنبال اهداف توسعه هستند. این عده از ادی،دموکراسی و استقلال را جزو اهداف توسعه می دانند. بعضی ها نیز به دنبال آثار و نتایج توسعه هستند. که حاصل آن منجر به رونق اقتصادی،حذف فقر، رفع بیکاری و کاهش نابرابری شود. این پژوهش به دنبال مقایسه دیدگاهها و اهداف
توسعه اقتصادی در نظام اسلام و غربی است.