مطالعه ای بر تکنیک های شناخت درمانی و اثر بخشی آن مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال اضطراب

Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 124

This Paper With 14 Page And PDF and WORD Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

HEPCONF01_169

تاریخ نمایه سازی: 23 شهریور 1401

Abstract:

اختلال (به انگلیسی: Disorder) در لغتنامه دهخدا، بی نظمی و آشفتگی و در فرهنگ عمید، به هم خوردگی و آشفتگی نامیده شده است. اختلال ممکن است به الگوهای تصادفی، غیر منظم و آشفته اشاره کند. اختلال اضطراب منتشر (اختلال اضطراب فراگیر)، نوعی اختلال اضطرابی است که به صورت نگرانی بیش از اندازه و نامعقول در مورد اتفاقات و فعالیت های روزمره تعریف می شود. اختلال اضطراب منتشر بر خلاف حمله پانیک سیر مزمن تری دارد و می تواند برای ماه ها در فرد وجود داشته باشد. ذهن آگاهی شکلی از مراقبه است که ریشه در تعالیم وآئین مذهبی شرقی خصوصا بودا دارد. به زبان ساده به معنای آگاه بودن از افکار، رفتار، هیجانات و احساسات است و شکل خاصی از توجه محسوب می­شود. درمان های مبتنی به ذهن آگاهی و پذیرش به عنوان درمان های موج سوم شناختی-رفتاری شناخته می شود. این درمان، حضور ذهن را به عنوان هدف درمان با تمرین هایی مانند توقف تفکر هوشیار و مشاهده غیر قضاوتی افکار خود فرد ادغام می کند. حضور ذهن تحت عنوان "توجه به طور ویژه، به هدف، در حال حاضر و بدون قضاوت" تعریف می شود. ذهن آگاهی از طریق توجه هدفمند و غیر قضاوتی و به شیوه ای خاص به لحظه و شرایط کنونی پدید می آید این تعریف سه مولفه ذهن آگاهی را در بر دارد.در تلاش برای بیان مولفه های ذهن آگاهی به سازه های ساده و قابل درک، مولفه های اساسی ذهن آگاهی شامل هدفمندی یا قصد،توجه و نگرش استخراج شده است. شناخت درمانی مبتنی به ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب، نگرش ناکارآمد و افکار خود آیند موثر بوده است. همچنین نتایج حاکی است که این روش می تواند در پیشگیری از افسردگی و اضطراب موثر واقع شود.از این رو در مقاله حاضر ضمن بیان نحوه به وجود آمدن و تکامل این درمان به بیان اهداف اساسی، تعریف مولفه های درمانی، روش های متفاوت ارتباط با تجارب و بیان مبانی نظری که در شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) استفاده میشود، پرداخته شده است.

Authors

نرجس رمضانپور سیاهکلده

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لاهیجان، گیلان، ایران،