یکی از مبانی مهم هر مکتب معنوی، انسان شنا سی ا ست. بخش مهمی از آموزه های معنویتهای جدید نیز بر پایه نگاهی که به انسان دارند، ارائه شده است. بازشناسی این مبانی انسان شناختی و بررسی انتقادی آنها زمینه ساز شناخت هرچه دقیق تر این معنویتها خواهد بود. در این مقاله، ابتدا به بررسی سویه های مهم ت صویر انسان در دوران مدرن، پرداخته شده ا ست؛ اموری چون: انسان محوری و اومانیسم، ایده اصالت،
فردگرایی و کمال انسانی. پس از بحث از پیشینه و محتوای هر کدام از این ویژگیها، سخن با بررسی انتقادی آنها ادامه یافته است. در این بررسی انتقادی مبانی انسان شناختی معنویت مدرن دارای مشکلات مختلف ارزیابی شد؛ مشکلاتی چون ابتنای ایده
اصالت بر یک دوگانه خطا، عدم امکان ارجاع مطلق امور به درونیات، پیامدهای غیرقابل پذیرش (در ساحت نظری و در ساحت عملی)
فردگرایی و ارائه ت صویری ناقص از کمال انسان. مجموع این ایرادات باعث شده تا
انسان شناسی معنویت جدید دارای ایرادات مهمی شناخته شود، م شکلاتی که تنها در سطح توصیف وجود انسان محدود نمیشود بلکه به توصیه هایی نیز که بر اساس این توصیف خطا ارائه میشود نیز سرایت پیدا میکند.