تحلیل نقادانه اندیشه های عرفانی کریشنا مورتی با تکیه بر آموزه های اسلامی abstract
بشر در طول قرنها و اعصار همواره در جستجوی سعادت حقیقی بوده است. عطش روزافزون به معنویت سبب شده است برخی عصر جدید عصر معنویت بخوانند، در این میان جریانهای عرفانی نوظهور مدعی دستیابی به خوشبختی و برنامه هایی برای سعادت بشریت هستند.
کریشنا مورتی در سنت عرفان شرقی مدعی یافتن کلید مشکلات بشریت است. کریشنا برنامه خود را »هنر دیدن و هنر شنیدن و هنر آموختن« نامید و راه رسیدن بهاین هدف را خالی نمودن ذهن از همه قالبهای شرطی و نگاه به واقعیت آنچنان که هست ذکر نمود. او با نقد آموزه های سنتی عرفانی دینی فلسفی، مسیری نوین را پیش روی بشریت گذاشته است. اکنون این سوال مطرح میشود مکتب کریشنا تا چه حد میتواند نیازها و سوالات بنیادین بشر پاسخ دهد و تا چه اندازه میتواند سعادت بشر را تضمین کند به نظر میرسد مسیر
کریشنا مورتی با وجود نگاه جدید و تاثیرگذار به مسائل بشر و ارائه راهکار در این زمینه، نمیتواند طریق مطمئنی را پیش روی قرار دهد. تامل در مبانی فکری
کریشنا مورتی نشان میدهد، مسیر پیشنهادی او علاوه بر ناسازگاری با مبانی فکری اسلامی، دچار مشکلات ساختاری و ضعف محتوایی است. پژوهش حاضر، با روش کتابخانه ای اسنادی در مقام گردآوری و رویکرد توصیفی تحلیلی در مقام داوری به بررسی این موضوع میپردازد.