سنجش نقش عوامل اجتماعی بر مشارکت شهروندان در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مطالعه موردی: شهر بیرجند) abstract
رویکرد
بازآفرینی شهری، راهبردی یکپارچه از فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری ارائه میدهد که فراگیر، رقابتآمیز و از لحاظ محیطی- اجتماعی پایدار است. مشارکت مردم در روند تصمیم گیری و تصمیمسازی فعالیتهای شهری، یکی از عناصر کلیدی حکومت دموکراتیک بوده است که می تواند در ایجاد توازنبخشی بین بخش های مختلف جامعه، نقش ارزنده ای را ایفا نماید. هدف مطالعه حاضر سنجش نقش عوامل
مشارکت اجتماعی در
بازآفرینی بافتهای ناکارآمد
شهر بیرجند است و با توجه به اهدافی که دنبال میکند در زمره تحقیقات کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی_تحلیلی مبتنی بر روشهای تجزیهوتحلیل آماری میباشد. روش گردآوری دادهها در این پژوهش؛ کتابخانه ای و میدانی است. لذا در امر تجزیهوتحلیل دادههای بدست آمده، ابتدا با استفاده از آزمون اسمیرنف-کولموگروف، نرمال یا غیرنرمال بودن متغیرها و دادههای حاصله آزمون گردید که همگی سطوح معناداری بالای ۰۵/۰ بدست آمد که نشان از نرمال بودن دادهها است. برای تحلیل هر کدام از عوامل تاثیرگذار از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t تک نمونهای، تحلیل واریانس و برای رتبهبندی محلات به لحاظ میزان مشارکت از تکنیک ویکور استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین شش بافت ناکارآمد در منطقه یک بیرجند است که حجم نمونه، تعداد ۳۷۱ نفر است. نتایج نشان داد که میزان
مشارکت اجتماعی ساکنان بافتهای ناکارآمد بیرجند در طرحهای
بازآفرینی شهری اندکوناکافی است و بیشترین عامل موثر در افزایش مشارکت مردم در طرحهای
بازآفرینی این بافتها؛ مولفه شفافیت و اعتمادسازی است. همچنین تفاوت معناداری بین
مشارکت اجتماعی ساکنان بافتهای ناکارآمد بیرجند با نوع جنسیت، تاهل، تحصیلات، سن، نوع شغل، نوع مالکیت، سابقه سکونت، وضعیت اقتصادی و وضعیت اجتماعی وجود دارد. سطحبندی بافتهای ناکارآمد به لحاظ میزان
مشارکت اجتماعی در
بازآفرینی شهری با تکنیک VIKOR نشان داد که محلات جوادیه و کارگران در وضعیت مطلوب و محلات چهاردرخت و هفدهشهریور در وضعیت نیمهمطلوب و محله تهده و موسیبنجعفر در وضعیت نامطلوب قرار گرفتهاند.