بدون شک قانون ستون اصلی پایداری هر جامعه است چه در جوامع داخلی و چه در سطح روابط بین الملل و جایگاه والایی درحقوق عمومی و
حقوق بین الملل دارد و دولتها و کشور متعهدند که بر مبنای آن گام بردارند و از هرگونه انحیرا از آن چیه درزمان صلح و چه در زمان جنگ پرهیز کنند چرا که قانون تنظیم کننده روابط انسانها در سطح ملی و ملتها در سطح بین المللیاست و از این جهت است که حقوقدانان هر دو رشته از
حقوق عمومی و
حقوق بین الملل نسبت به آن قلمفرسایی کرده و ازتقدس آن دفاع می کنند. هدف از انجام این تحقیق شناخت مفهوم و جایگاه
حاکمیت قانون در
حقوق عمومی و حقوقبین الملل بوده و تلاش می شود که به ارزیابی دقیقی از استقرار
حاکمیت قانون از منظر
حقوق عمومی و حقوق بین المللبپردازیم و بازتاب و انعکاس
حاکمیت قانون را در تثبیت
نظم عمومی در جوامع داخلی و ثبات و صلح و امنیت بین المللی دردهکده جهانی را مشاهده کنیم. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تطبیقی است که با تحلیل های منطقی این بحث تکمیلو ارائه خواهد شد و نتایج تحقیق ثابت می کند که در صورتی که مفهوم و ارزش های نهفته در
حاکمیت قانون شناخته شده ورعایت گردد ارتکاب بسیاری از جرایم در جوامع ملی کاهش خواهد یافت و از صلح و امنیت بین المللی در سطح روابط بین المللحمایت و پاسداری بعمل خواهد آمد زیرا
حاکمیت قانون در ذات خود، نظم و انضباط اجتماعی را پرورش می دهد و مدنیت را بهجهانیان ارزانی می دارد و این همان جامعه ای خواهد بود که عدالت و قانون را پذیرفته و به مرحله اجرا درخواهد آورد