شهرها بیش از نیمی از جمعیت جهان را در خود جای داده اند. تسخیر شهرها و تخریب محیط زیست آسیب جبران ناپذیری بر
شهر و شهروندان وارد کرده است. بخش قابل توجهی از جمعیت شهرنشین از حقوق بشری بی بهره اند. برای رسیدن به معیارهای مطلوب زیستی مطابق با کرامت انسانی و رفاه شهروندان، باید اصولی اساسی رعایت شود. همزمان با از دست رفتن کارایی ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شهر، بحرانهای شهری با مطالبات شهروندی رخ نشان می دهند و از «حق به شهر» سخن می رود. حق به
شهر ابزار مفهومی مناسبی را برای نقد وضع موجود شهرها فراهم می آورد. حق بر
شهر ایدهای است که اخیرا به وسیله جنبش های اجتماعی و متفکران حقوق شهری جهت تامین حقوق بنیادین بشر مورد بررسی قرار گرفته است. این حق یکی از انواع حقوق بشری است که در اسناد بین المللی و داخلی کشورها شناسایی شده است. در جامعه ی ما امروزه، در حوزه های مطالعاتی جامعه شناسی و شهرسازی، تحت تفاسیر و برداشت های متعدد، به نظریه " حق به شهر"و چگونگی دستیابی و بهره گیری از آن در فرایند تولید و بازتولید فضا به طرق مختلف در شهرها به عنوان یکی از ضروریات زندگی شهری و حقوق شهروندی، توجه بسیاری شده است. در طول یک دهه گذشته، حق به
شهر یکی از مفاهیم بسیار بحث برانگیز و قابل تامل در مطالعات شهری شده است.تحقیق حاضر با هدف کاربردی و استفاده از روش توصیفی تهیه و تدوین شده است. روش گرداوری اطلاعات تحقیقات پیشین در قالب مقالات، پایان نامه ها و پژوهش های مرتبط می باشد همچنین از سایت ها و وبلاگ های معتبر نیز استفاده شده است.