تحلیل عناصر داستانی در روایت «انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان»، بر اساس نظریه بدخوانی خلاق هرولد بلوم

Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 97

This Paper With 23 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JSHK-1-2_008

تاریخ نمایه سازی: 20 فروردین 1402

Abstract:

بدخوانی خلاق نظریه ای است که هرولد بلوم آن را بر اساس روابط دوسویه میان متون ادبی مطرح کرده است. این نظریه مبتنی بر روابط بینامتنی می باشد و بر اساس آن رابطه ای جدلی میان مولف جدید با مولفان گذشته وجود دارد. مولف جدید به منظور دریافت هویتی غیروابسته در ادبیات و برای رهایی از اضطراب تاثیرپذیری متون گذشته با حرکتی تدافعی اقتدار شاعر متقدم را می کاهد و با بدخوانی خلاق به خلق آثار جدید دست می زند. شگردهای بدخوانی خلاق متن جدید را از دلهره تاثیرپذیری متون ماقبل رهایی می بخشد. هدف از نگارش این مقاله بررسی ترفندهایی است که مولوی برای رهایی از دلهره تاثیرپذیری آثار گذشته در داستان«موسی و شبان» به کار برده است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی شیوه پرداختن به موضوع بر اساس نظریه بدخوانی خلاق بلوم در داستان «موسی و شبان» در مثنوی می پردازد و به این نتیجه می رسد که مولوی موضوع غالب در روایت را از روایات زیرمتن انتخاب کرده ولی برای رهایی از دلهره اضطراب قرارگرفتن در سایه روایات ماخذ، با شگردهایی خلاقانه به آفرینش های نوینی در خلق حکایت جدید می پردازد. وی با تغییر در عناصر داستان برای کاهش دلهره تاثیرپذیری بهره برده است تا به برتری جویی کلامی برسد.

Authors

سارا احمدی راد

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی