هدف این مقاله بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی باخشونت علیه زنان بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری تمام زنان متاهل شهر کوهدشت به تعداد ۲۲۸۱۹ نفر بودند که از میان آن ها با توجه به فرمول کوکران به تعداد۱۹۴ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته و داده ها جمع آوری و سپس بانرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این پژوهش نشان داد از بین ابعاد خشونت ، میزان
خشونت روانی با میانگین ۲۹/۲۸ بیشترین و خشونت جنسی با میانگین ۲۲/۱۳ کمترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند و تجربه خشونت در دوران کودکی مرد با میانگین ۳۱/۴۵ همبستگی مثبت رابطه معناداری با
خشونت علیه زنان دارد. همچنین متغیرهای وضعیت اشتغال و درآمد رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان نداشتند. در نتیجه اینکه هرچه فرد در دوران کودکی شاهد خشونت والدین نسبت به همدیگر یا نسبت به خود باشد او نیز در آینده دست به خشونت نسبت به همسر و فرزندان خود میزند. لذا توصیه میشود ، از طریق آموزشهای قبل از ازدواج و رسانه های جمعی به والدین آموزش داده شود تا از رفتار خشونت آمیز در حضور کودکان اجتناب کنند.