الهیات لیبرال دموکراسی و علم سیاست جدید: تاملی در کوشش های الهیاتی - سیاسی «ماکیاولی» «هابز» و «اسپینوزا» به عنوان پیشگامان علم سیاست جدبد

Publish Year: 1400
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 104

This Paper With 28 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_POLITIC-16-30_011

تاریخ نمایه سازی: 28 تیر 1402

Abstract:

فلسفه مدرن به یک معنای بسیار مهم، خصم فلسفه قدمایی بود و برای پیروزی در این نبرد می بایست دایره عمل خود را از حدود «شناخت» امر خوب و امر بد. به سطح وسیع تر «چگونگی رسیدن به» امر خوب و پرهیز از آمر بد، بسط می داد. فلسفه مدرن و به تبع آن. فلسفه سیاسی مدرن لاجرم می بایست زمینه را برای یقینیاتی جدید فراهم می آورد و این کوشش برای غلبه بر الهیات- سیاسی وحیانی پیش از او به عنوان جدی ترین چالش بر سر راه تجدد. امری ضروری محسوب می شد. بدین ترتیب فلسفه سیاسی جدید. وظیفه طراحی و تدوین این الهیات جدید را که متضمن موضوعات جدیدی برای یقین انسان ها بود، موضوعاتی که قرار بود جای موضوعات قدیمی را در ساحت عقل سلیم بگیرد، بر عهده گرفت. ما در این مقاله برآنیم تا تاملات سه تن از مهم ترین فیلسوفان سیاسی مدرن اولیه را از منظر کوشششان برای تدوین الهیات مورد بحث، از نظر بگذرانیم. به زعم ما هر یک از این سه. وجهی از این الهیات را بسط دادند که در نهایت به پشتوانه ای افناعی برای رژیم های لیبرالدموکراتیک تبدیل شد. «ماکیاولی» بر ضعیف شدن انسان به واسطه تبعیت از اخلاق مسیحی و تن دردادن به اصل رستگاری نفس به عنوان وهمی که راه را بر رستگاری میهن بسته است. تاکید نمود. «هابز» بر بلایایی مثل جنگ و کشتار و ناامنی از یکسو و واماندن از رفاه و برآوردن امیال طبیعی بدن که رفته رفته قرار بود ذیل مفهوم خوشی، جای سعادت را در معنای قدمایی آن بگیرد، متمرکز شد. و در نهایت «اسپینوزا» در رساله الهیاتی- سیاسی که می توان از آن با عنوان انجیل لیبرال- دموکراسی سخن گفت، بر رد مداخله الهیات وحیانی در امر سیاست و تاکید بر حق طبیعی انسانی به مثابه یک ضرورت طبیعی تاکید نمود.

Authors

شروین مقیمی زنجانی

استادیار گروه مطالعات سیاسی, بین المللی و حقوقی. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ایران