بررسی میزان گرایش به هویت ملی در بین جوانان سه شهر ساری، نکا و نوشهر

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 81

This Paper With 16 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JRPE-5-48_020

تاریخ نمایه سازی: 24 مرداد 1402

Abstract:

عده ای معتقدند که جامعه ایرانی در فرایند مدرنیته قرار گرفته ولی به لحاظ عدم تناسب مبانی فکری اجتماعی، ساختار آن با مبانی مدرنیته، جامعه در حال تعلیق قرار گرفته است که نتیجه آن "مدرنیته معلق ایرانی" است. در این پژوهش تلاش می شود تا با بررسی و سنجش مولفه های هویت ملی، گرایش به هویت ملی جوانان امروز در شهرهای ساری، نکا و نوشهر را مورد مطالعه قرار دهیم. تحقیق حاضر با روش پیمایش انجام شده است و حجم نمونه تحقیق حاضر با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر برآورد شده است. در این مطالعه هویت ملی بر اساس هفت بعد (تاریخی، جغرافیایی، زبانی، دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی) مورد سنجش قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد هویت ملی در بین جوانان سه شهر مورد نظر با میزان گرایش بالاست و حدودا ۷۱/۰ می باشد و از طرفی در بین تمام ابعاد و عناصر هویت ملی نیز مشاهده شده که گرایش قوی به هویت ملی دارند. بیشترین حد گرایش برای بعد زبانی هویت ملی می باشد ۸۷/۰ و به وضوح مشخص می کند که پاسخگویان به زبان فارسی عشق می ورزند. بعد اجتماعی هویت ملی نیز با ۸۳/۰ گرایش بالایی را نشان می دهد. بعد فرهنگی از ابعاد دیگر هویت ملی است که ۷۴/۰ می باشد و در سطح بالا قرار دارد، فرهنگ که عناصر مهم هر کشوری محسوب می شود در جامعه ما از گذشته تا به امروز همچنان غنی و پربارست و هنوز چیزی نتوانسته جای فرهنگ و هویت ایرانی را به خود بگیرد. از سوی دیگر داده ها نشان می دهند که بعد دینی هویت ملی نیز قوی است به طوری که حدود ۷۱/۰ میزان گرایش را نشان می دهد. بر طبق داده های تحقیق بعد جغرافیایی هویت ملی نیز در حد بالاست ۷۰/۰ از این جهت جوانان کاملا به سرزمین ایران به عنوان سرزمین مادری شان عشق می ورزند. دیگر نتایج تحقیق نشان می دهد که در بین جوانان نسبت به بعد تاریخی هویت ملی نیز گرایش قوی وجود دارد و در نهایت در زمینه بعد سیاسی هویت ملی یافته ها نشان می دهند که بعد سیاسی هویت ملی در سطح متوسط به پایین است.

Authors

علی رحمانی فیروزجاه

دانشیار گروه علوم اجتماعی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران

شروین وطنی شهمیرزادی

کارشناسی ارشد، جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بابل، ایران