نگرشی نو بر کارکردشناسی بافت زبانی در فهم و انتقال مضامین نهج البلاغه
Publish place: Ulum-I Hadith، Vol: 22، Issue: 84
Publish Year: 1396
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 79
This Paper With 24 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_HDIS-22-84_002
تاریخ نمایه سازی: 12 شهریور 1402
Abstract:
یکی از کارآمدترین روشهای فهم متن، روش سمانتیک یا معناشناسی است که در این بین، معناشناسی هم زمانی یا توصیفی، به مطالعه علمی شناخت یک واژه و یا اصطلاح در بافت کلام میپردازد. در این نوع معناشناسی، توجه به بافت زبانی و همچنین، واژههای همنشین یک واژه یا اصطلاح، میتواند مترجم را در برقراری پیوند منسجم بین واژگان متن، و در نتیجه، تولید معنایی دقیق و منطبق با زبان مبدا، یاری نماید. با توجه به صبغه ادبی نثر نهجالبلاغه و همچنین انسجام و تناسب فزایندهای که در بافت آن دیده میشود، در این جستار کوشیدهایم تا ضمن شناخت اهمیت بافت زبانی، به بررسی و تبیین عملکرد شماری از ترجمههای فارسی خطبههای نهجالبلاغه در اهمیتبخشی به مقوله همنشینی واژگان و بافت زبانی به منظور دستیابی به تعادل ترجمهای بپردازیم. بدین منظور، با بررسی سه مولفه: عطف واژگان هممعنا به یکدیگر، چگونگی اسناد واژگان به یکدیگر و همچنین اضافه واژگان چندمعنا به برخی واژگان خاص و معین، به نقش بافت کلام و واژگان همآیند در برابریابی ترجمهای اشاره نمودهایم. برآیند این جستار نشان میدهد که عدم توجه به موقعیت واژگان در متن زبان مبدا، مترجمان را در برابریابی واژگان چندمعنا به چالش کشیده است و در برخی موارد نیز نادیده گرفتن تحولات شیوه اسناد اجزای کلام به یکدیگر و در نتیجه، تغییر معنای واژگان متوالی در بافت کلام، از دقت و انسجام برخی ترجمهها کاسته است.
Keywords: