امروزه تعارض عقود، یکی از مباحث مهم و پیچیده حقوق بوده و و دارای اهمیت ویژه می باشد. در اینبین تعهدات مهم ترین اثر قراردادها را تشکیل می دهد که به
تعهدات اصلی و
تعهدات فرعی تقسیم میشوند هدف این پژوهش بررسی ضمانت اجرا و آثار تعارض
تعهدات اصلی و فرعی در قراردادها میباشد.یافته های پژوهش نشان داده است که اعمال مطلق تئوری اجبار و عدم پذیرش فسخ در فرضعدم انجام تعهد موجب مشکلات فراوان اجتماعی واقتصادی است. به همین دلیل در حقوق دنیاعدم انجام تعهد در صورتی که نقض اساسی تلقی شود موجب حق فسخ برای متعهدله است. در ایرانضمانت اجرای
تعهدات اصلی در شروط ضمن عقد مورد بررسی قرار گرفته است که در عمل دارای همانضمانت اجراء می باشد. در صورت تخلف در انجام
تعهدات فرعی ،ضمانت اجرای ناشی از شروط ضمنعقد، که در صورت تعذر اجبار و عدم اجرای شرط توسط دیگری در مرحله سوم حق فسخ به طرف مقابلداده می شود.همچنین در فقه امامیه حق فسخ را به صورت بی واسطه به متعهدله می دهد که یا قراردادرا فسخ کند یا اجبار متعهد را بخواهد که بین این دو مخیر است . بنابراین امکان فسخ در صورت تخلفدر تعهد اصلی موافق با موازین شرعی بوده و این نظر با مقتضیات کنونی جامعه ما هماهنگی بیشری داردتا الزام به اجبار تعهد، به همین دلیل برای توجیه بی واسطه و مستقیم حق فسخ می توان به نظریه اقالهقرارداد و نظریه تعهدات متقابل استناد کرد.