مقایسه تطبیقی هنر نقاشی شهر ی در ایران دوره های پهلوی اول و انقلاب اسلامی(۱۳۶۸-۱۳۲۰) abstract
هنر
نقاشی و صورتگری در ایران از ابتدای پذیرش دین
اسلام تا عصر حاضر، بر اساس آموزه مذهب و پایبندی به ارزش های معنوی و نیز سنت های ملی راه پر فراز و نشیبی را سپری کرد. مباحث اعتقادی و تجرد خالق هستی و امور مجردات و ادله های فقهی آن سبب شد؛
هنر نقاشی با محدودیت ها به سمت سبک ناتورالیستی پیش برود و در حاشیه سایر شاخه های هنری حرکت نماید. بررسی تاریخچه
هنر نقاشی ایران دوره اسلامی در شهرهای ایران نشان می دهد؛ حکومت های ایلخانی و تیموری توجه جدی تری به هنرهای تجسمی معطوف داشتند و دولت صفوی با ایدئولوژی شیعی ضمن میراث دار بودن دستاوردهای پشین، با غنی تر کردن مضمون دینی
هنر نقاشی تا دوره
پهلوی دوم این سنت را منتقل کرد. اما اتفاق مهم، گرایش به سبک های مدرن غربی (سبک امپرسیونیسم)و به حاشیه رانی سبک های سنتی رایج که هویت دینی و ملی را تداعی می کرد بود. امری که سبب بحران هویت
هنر نقاشی و بیگانه بودن الگوهای مدرن با
هنر ایرانی اسلامی گردید.
هنر نقاشی شهری ایران بر اساس عامل ایدئولوژیک و نوع سیاستگذاری های دوره
پهلوی دوم ضمن بی توجه بودن به عناصر و باوداشت های فکری و دینی ایرانی به سمت تقلید گرایی غربی پیش رفت و با پیروزی
انقلاب اسلامی نوعی بازگشت در نظام معنایی بر اساس آموزه مذهب ایجاد شد. ضمن آنکه رخدادها و کنش های انقلابی نیز به عرصه
هنر صورتگری وارد شد.