پیش بینی اضطراب و افسردگی در دختران متوسطه دوم دیشموک کهگیلویه بر اساس مثبت اندیشی و سبک زندگی اسلامی

مرتضی کشاورزاستادیار گروه روانشناسی اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارسنجان، ارسنجان، ایرانهدف از پژوهش حاضر پیش بینی اضطراب و افسردگی بر اساس مثبت اندیشی و سبک زندگی اسلامی بین دختران متوسطه دوم دیشموک کهگیلویه بود. روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دختران متوسطه دوم بخش دیشموک شهرستان کهگیلویه به تعداد ۳۲۸ نفر (استعلام از اداره آموزش و پرورش) در سال ۱۴۰۱ بود. پس از مشخص نمودن تعداد افراد جامعه پژوهش، نمونه این پژوهش از بین دختران متوسطه دوم بخش دیشموک شهرستان کهگیلویه به روش نمونه گیری خوشه ای و بر اساس جدول گرجسی و مورگان (۱۹۷۰) تعداد ۱۷۸ نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های اضطراب زونگ (۱۹۷۰)، افسردگی بک (۱۹۶۱)، مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (۱۹۹۸) و سبک زندگی اسلامی کاویانی (۱۳۸۸) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و....) و آماراستنباطی همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد بر اساس متغیر مثبت اندیشی، مولفه های (کارکرد مثبت روزانه، خودارزیابی مثبت، ارزیابی دیگران از خویش، انتظارات مثبت اینده، خوداعتمادی) قادر گردیدند، به صورت منفی پیش بینی کننده متغیر میزان اضطراب در دختران باشند. بر اساس متغیر مثبت اندیشی، مولفه های (کارکرد مثبت روزانه، خودارزیابی مثبت، ارزیابی دیگران از خویش، انتظارات مثبت اینده، خوداعتمادی) قادر گردیدند به صورت منفی پیش بینی کننده متغیر میزان افسردگی در دختران باشند. بر اساس متغیر سبک زندگی اسلامی، مولفه های (اجتماعی، باورها، اخلاق، مالی، خانواده، تفکر علم، امنیتی دفاعی، زمان شناسی) قادر گردیدند، به صورت منفی پیش بینی کننده متغیر اضطراب در دختران باشند. بر اساس متغیر سبک زندگی اسلامی، مولفه های (باورها، مالی، خانواده، تفکر علم، امنیتی دفاعی، زمان شناسی) قادر گردیدند، به صورت منفی پیش بینی کننده متغیر افسردگی در دختران باشند.

Keywords:

اضطراب , افسردگی , مثبت اندیشی , سبک زندگی اسلامی , دختران متوسطه