تقویت مهارت حل مسئله در دانش آموزان از طریق تحلیل فلسفی

پژوهش حاضر با استفاده از روش شبه آزمایشی با طرح گروه کنترل غیرمعادل، به تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر مهارت حل مساله و خلاقیت دانش آموزان پرداخته است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر شاغل در مقطع سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بوده است. با استفاده از نمونه گیری مرحله ای، دانش آموزان چهار کلاس را انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار دادند. سپس به عنوان پیش آزمون، پرسشنامه حل مسئله هپنر و اندرسون و پرسشنامه خلاقیت عابدی بر روی دانش آموزان دختر و پسر دو گروه اجرا شد. برای بچه ها ۸ جلسه به گروه آزمایشی فلسفه آموزش دادیم که هر جلسه دو ساعت زمان می برد. سپس پرسشنامه های مذکور را به عنوان پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا کردیم. با استفاده از نرم افزار SPSS داده ها با استفاده از آمار توصیفی و ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که آموزش فلسفه به کودکان باعث رشد مهارت حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان می شود. علاوه بر این، آموزش فلسفه و جنسیت بر مهارت حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان تاثیر متقابل دارد. بنابراین می توان گفت که آموزش فلسفه برای کودکان بر حل مسئله و خلاقیت پسران بیش از دختران تاثیر می گذارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که می توان با آموزش فلسفه برای کودکان، توانایی تفکر و مهارت های استدلالی دانش آموزان را ارتقا داد و از این رو باعث شد که حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان رشد یابد.

Keywords:

خلاقیت , جنسیت , مهارت حل مسئله , دانش آموز , آموزش فلسفه برای کودکان , تحلیل فلسفی.