هدف هر دستگاه قضایی و البته دادرسی، رسیدن به حقیقت است. با کشف حقیقت توسط
دادرس و صدور رای بر اساس آن، هدفمورد نظر دستگاه قضایی و قانونگذاری که برقراری عدالت است محقق می شود. ارائه
دلیل بر عهده مدعی است و باید با ارائه
دلیل قانونی صحت موضوع را ثابت کند. بنابراین جست و جو و تنظیم
دلیل توسط
دادرس به جای مدع «تحصیل دلیل» است که در نظام های حقوقی مختلف حسب مورد ممنوع یا محدود بوده است. سوال اصلی این مقاله اینگونه مطرح شده است که اصول حاکم برتحصیل
دلیل توسط
دادرس در حقوق ایران چیست و چگونه قابل تحلیل است؟ یافته ها حاکی از آن است که اگر
دادرس در دعوییکه نزد او مطرح شده است بخواهد تحصیل
دلیل کند، از بی طرفی خارج شده است. به همین
دلیل است که قاضی باید از مطالعه شواهد اجتناب کند. این همان قاعده ای است که از آن به قاعده «منع تحصیل دلیل» تعبیر می شود. با این حال، تحصیل
دلیل با توجه به ماهیت آن در گستره ی معاینه و تحقیق محلی و همچنین در رابطه با کارشناس می تواند امکان ورود داشته باشد. روشتحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است