داستان سلوی درگذرتندباد محمود تیموریک داستان واقعی است که نویسنده در آن به بازتاب مولفه های اجتماعی پرداخت است ، این داستان هم از لحاظ سبک و هم از لحاظ بیان عیوب جامعهیک داستان واقع - گرمی باشد. بازتاب مولفه های
رئالیسم در این داستان را در موضوع، شخصیت پردازی، مکان وزمان، زبان و لحن ، زاویه دید، توصیف رئالیستی و پیرنگ می توان دید. درواقع داستان سلوی در گذر تندباد هم از لحاظ سبک هم از لحاظ طرح مشکلات اجتماعی اثری ممتاز رئالیستی است و وجود مولفه های رئالیستی در این داستان نشانه تاثیرپذیری محمود تیموراز مکتب
رئالیسم در نوشتن این داستان می باشد. موفقیت نویسنده درانطباق داستان، ماجراها، خصیتهاش با اصول مکتب
رئالیسم درجای جای داستان مشهود است ؛ او با اتخاذ این مکتب در نوشتن این داستان سعی نموده است ، مشکلات جامعه و نقض ها و عیوب جامعه را مطرح کند و با این تصویر سازی مشکلاتی که در دنیای واقعی وجود دارند، را در برابر دیدگان خواننده قراردهد، از این رو سعی نگارندگان در تحلیل این داستان بر این است ، تا به تکیه بر مولفه های رئالیستی این داستان را مورد تحلیل قرار دهند و به زاویای پنهان این داستان پی ببرند .