در سلسله دبیران بیهقی که قرن ها دیوان نگاران دایره قدرت در خراسان بودند باید خواجه ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی (۳۸۵ه.ق بیهق-۴۷۰ه.ق غزنین) را مشهورترین آنها دانست (نک به: دانشیار،۱۳۹۸: ۱۷). چرا که اندیشه او از تاریخ و سبک تاریخ نگاری اش در تاریخ و ادبیات پارسی، بی سابقه وکم نظیر محسوب می شود. اثر فاخر او تاریخ مسعودی، میراث ارزشمندی است که حکایت از حیات سیاسی وی دراصطکاک با جنگ قدرت دارد که به گواه دیبای خسروانی اش ، صادقانه ترین حالت از یک روایت گری است. بنابراین، نگارش تاریخ هدف رساله اش نیست و مفهومی ژرف برای رسالت اوست؛"اما من چون این کار پیش گرفته ام میخواهم که داد این تاریخ به تمامی بدهم"(بیهقی،۱۳۷۵: ۴۶). از این رو، در آثار پیشینیانش تامل و تورق بسیار کرده است؛" ... و تاریخ ها دیده ام بسیار که پیش از من کرده اند"(همان،۱۶۸) اما تاکید می کند که سبک و سیاق آثار متقدمین مسیری نبود که رسالت او را از معنا به مفهوم برساند؛"در تاریخ دیگر چنین طول وعرض نیست"(همان،۴۵) و باید شرط تاریخ را به جا آورد (همان:۶۱۳). لذا به دنبال سبکی متمایز است؛"تاریخ را باید از لونی دیگر برانم"(همان،۱۴۷). به بیانی دیگر، شیوه و سیاق تاریخ نویسی او بر خلاف سایر تواریخ متقدم و معاصرش، با محوریت آینده و آیندگان سبکی زنده و پویا است و این کلیدواژگان دال گفتمانی بیهقی محسوب می شوند"غرض من آن است که تاریخ پایه ای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم چنانکه ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند"(همان، ۱۵۰). بنابراین، برای درک اندیشه بیهقی از تاریخ، باید همچون باستان شناسی کالبد این بنا را شکافت و از آرایه های ادبی که بدان مزین است فراتر رفت و به نشانه ها و پیچیدگی های سیاسی در مفهوم آن رسید تا ساخت و بافت گفتمانی آن را شناخت. گفتنی است هر چند رویدادها و پژوهش های ارزنده ای در دهه های اخیر در رابطه با این نویسنده بزرگ صورت گرفته است اما در سیر تاریخ نویسی ایران، اندیشه وی مغفول و منزوی به شمار می آید (نک به: بارتولد،۱۳۵۲: ۷۶. میلانی،۳۳:۱۳۸۷. یاحقی و سیدی، ۱۳۷۳: ۱۴). بنابراین، با توجه به ظرفیت های بالقوه و پویایی که در گفتمان تاریخ بیهقی وجود دارد، بررسی و بازشناسی آن مبتنی بر نگاهی میان رشته ای امری ضروری است.