بررسی تاثیر رهبری توانمندساز بر خلاقیت سازمانی:نقش میانجی فرهنگ خودباور و هوش هیجانی abstract
هدف – تغییر محل کار و نوآوری و تحول فرآیندهای تجاری ناشی از فناوری مدرن، حفظ برنامه های موجود را برای یک شرکت دشوار می سازد. توانایی مدیریت برای دستیابی به موفقیت، با حفظ و توسعه کارکنان خود به عنوان کارکنان نوآور مرتبط است.ایده کلی در سازمان ها این است که کارکنان را توانمند و اختیارات را با آنها تقسیم کرده که منجر به بهود کارایی می شود. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد - در این مطالعه پیش بینی می شود که بین توانمندسازی رهبری و فرهنگ های خودباور، هوش هیجانی و تفکر خلاق در محل کار رابطه معناداری وجود دارد. داده ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی برای تایید فرضیه به دست آمد. در مجموع ۲۹۱ کارمند بخش خصوصی پاکستان برای این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها - بین رهبری توانمند و
خلاقیت روابط مثبت و معناداری وجود دارد، در حالی که هوش هیجانی و خودباوری سازمانی رابطه معکوس دارند. برای جذابیت روانشناختی و
خلاقیت در کار، توانمندسازی به تنهایی کافی است. محرک های فکری یا فرهنگ های خود باور که بیش از حد مثبت هستند ممکن است باعث ایجاد محدودیت های متعدد در کار شوند. از این رو، مدیریت باید از موقعیت هایی که در آن رهبران متمایل به توسعه تکنیک های توانمندسازی هستند، اجتناب کند. محدودیت ها / مفاهیم تحقیق - این مطالعه درک بیشتری از ادبیات رفتار سازمانی ارائه می دهد. از این مطالعه به این نتیجه رسیدیم که رهبران توانمند باید از بکارگیری هوش هیجانی هنگام افزایش استراتژی های خلاق اجتناب کنند. به عنوان یک جایگزین، آنها باید فرهنگ خودباور را از طریق هوش هیجانی توسعه دهند. پیامدهای عملی – ممکن است رهبران بخواهند عوامل جمعیت شناختی را در حین توسعه استراتژی های توانمند سازی در نظر بگیرند. استفاده همزمان از هوش هیجانی و توانمند سازی توصیه نمی شود. در نتیجه، این چارچوب رویکردی واقعی و صریح را پیشنهاد می کند که پیاده سازی آن ساده است. نوآوری/ ارزش – رهبران، افراد را از اهمیت فرآیندهای نوآورانه برای تشویق کارکنان به
خلاقیت آگاه می کنند. رهبران موفق ممکن است از فرهنگ توانمند سازی یا استراتژی های توانمند سازی رهبری برای جذابیت بیشتر استفاده کنند. فرهنگ خودباور ممکناست ساختاری از تعامل را در برابر سایر احساسات ایجاد کند که می تواند با نوآوری مقابله کند.