بسیاری از معلمان تصور می کنند که
ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی تنها به منظور ارتقای شاگرد صورت می گیرد، در حالی که هدف
ارزشیابی به مراتب گسترده تر و مهم تر از چنین مفهومی است.
ارزشیابی از یک سو باید وسیله ی تشخیص باشد، یعنی از جهاتی قادر باشد ازمیزان فعالیتهای شاگردان درطول یادگیری واز میزان آموخته ها، پیشرفت و عقب ماندگی آنان اطلاعاتی معتبر به دست دهد و نیز بتواند آگاهی های لازم را از قدرت و ضعف روش تدریس معلم، ارزشمند و صریح بودن هدف های آموزشی و اعتبار محتوا در اختیار بگذارد و از سوی دیگر،
ارزشیابی باید وسیله ی پیش بینی باشد، یعنی نشان دهد که شاگرد در چه زمینه ای قادر است موفقیت بیشتری کسب کند و در چه جنبه هایی توان پیشرفت ندارد. یک
ارزشیابی ایده آل تنها به انتخاب و اندازه گیری بازده های مورد توجه برنامه نمی پردازد، بلکه تمام شایستگی هایی را که مطلقا از برنامه انتظار می رود اندازه گیری می کند. اگر قصد فقط بررسی میزان موفقیت برنامه در بر آورده کردن نیازهای جامعه باشد در آن صورت باید تمام نتایجی که رسیدن به آنها با ارزش است، اندازه گیری شوند (کیامنش-علیرضا). علاوه بر ویژگی های گفته شده می توان به مستمر بودن، عملی و تجربی بودن، انعطاف پذیر بودن، مبتنی بودن بر حل مساله و ... تاکید کرد. لی جی کرانباخ و همکاران او بر این باورند که
ارزشیابی به مرحله ای رسیده که نیاز به تجدید نظر و اصلاح دارد، تجدید نظر و اصلاح در تمامی مولفه های ارزشیابی. با توجه به هدف
ارزشیابی و اهمیت
ارزشیابی و ویژگی های
ارزشیابی خوب که بیان شد این سوال پیش می آید که آیا
نظام های آموزشی توانسته اند زمینه ی این گونه
ارزشیابی ها را فراهم کنند؟
ارزشیابی هایی که در آن ها
دانش آموز جلسه ی امتحان را صحنه ی رقابت فردی نداند، پیروزی خود را در پیروزی دیگران و شکست خود را در شکست دیگران ببیند (ارزشیابی گروهی)
ارزشیابی هایی که دانش آموزان از هم بیاموزند و در حین آن اعتماد به نفس بدست آورند، خود را ارزیابی و نارساییهای خود را بر طرف کنند، به جنبه کیفی آموخته ها بنگرند نه جنبه کمی.