حداقل دو دهه است که اصل پایداری به هدفی اساسی دربرنامه ها و طرح های توسعه جهانی منطقه ای و ملی تبدیل شده ست با افزایش روبه رشد کره خاکی حرکت و چرخش نظام تعادلی حیات دچار بحرانهایی وسیع درعرصه های مختلف اقتصادی اجتماعی زیست محیطی و ... گردیدو انسان به عنوان محور این تحولات درمرکز این عدم تعادل خطر این برهم خوردگی روابط تعادلی را احساس نمود و سعی درکاهش اثرات مخرب این مهم داشت پایداری اساسا به اخلاقیات و قبول اخلاق و رفتارجدید زندگی برروی کره زمین مربوط میشود و میتوان چنین بیان کرد که توسعه پایدارازهمگامی ج امعه اقتصادومحیط زیست با محوریت انسان محیط عینیت می یابد و باتوجه به این امر که کامل ترین نمود یک جامعه انسانی فرهنگ و سنت آن جامعه است لذا این دو بصورت مستقیم و تاثیر گذار درتعاملات بشر با محیط پیرامون خود ایفای نقش می کند هدف ازنوشتارحاضر بیان این موضوع است که پایداری درشهر برای این که ازاعتبار و ارزش کافی و لازم برخوردار باشد بایدجنبه های اجتماعی و فرهنگی را نیز دربرگیرد بنابراین به موازات توجه به مسائل محیطی شهرپایداربایدبه مسائل اجتماعی و انسان فرهنگ و سنت ها نیز توجه داشته باشد که دراینجا منظور ایجاد وحمایت ازمحیطهای انسانی فعال فضاهای زنده و شهرهایی است که کیفیت بالایی را برای زندگی مردم فراهم نمایند.